Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
periscope
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscopes
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
Other Matches
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
safe deposit
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
micrometer caliper
پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
flea market
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea markets
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
spasur
سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
opera glass
دوربین مخصوص اپرا
photoheliograph
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
snooperscope
دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
telecamera
دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
sniperscope
دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
spectrozonal photography
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
oropesa
کابل شناور مخصوص جمع اوری مین دریایی
radio sonobuoy
بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
sniper scope
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
voyage repairs
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
synchroscope
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kite
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kites
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
thing
اشیاء
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
still life
نقش اشیاء
hidden objects
اشیاء پنهان
equipollent
اشیاء هم قوه
turnery
اشیاء تراشیدنی
valuable goods
اشیاء بهادار
prohibited goods
اشیاء ممنوع
consumer goods
اشیاء مصرفی
valuable goods
اشیاء باارزش
odds and ends
<idiom>
اشیاء جوروباجور
means objects
اشیاء وسیله
sea mark
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea cucumber
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
bric a brac
اشیاء کهنه وعتیقه
harnessed
اشیاء تهیه کردن
reliquary
جعبه اشیاء متبرکه
harnessing
اشیاء تهیه کردن
harness
اشیاء تهیه کردن
gew gaw
اشیاء قشنگ بی مصرف
sacrilege
سرقت اشیاء مقدسه
achate
اشیاء خریداری شده
antique shop
فروشگاه اشیاء عتیقه
reliquaries
جعبه اشیاء متبرکه
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
plinking
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
abandonee
صاحب اشیاء ترک شده
catchall
فرف یامخزن اشیاء گوناگون
microstructure
ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
avoirdupois
اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
phantasmagorias
منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
phantasmagoria
منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
tern
پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marine
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
terns
پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
scrimshaw
اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
anthropopathism
اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
comparator
دستگاه اندازه گیری وسنجش وقیاس اشیاء
doppler radar
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
false parallax
تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
shadow factor
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
maritime
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
course line shot
مشاهده در خط
observantion
مشاهده
seeing
مشاهده
observations
مشاهده
observation
مشاهده
stroke writer
ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
fetishes
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
assembly lines
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
fetish
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
see
مشاهده کردن
perceptivity
قوه مشاهده
observer
مشاهده کننده
observational
مبنی بر مشاهده
observers
مشاهده کننده
objective
قابل مشاهده
ovservation
قوه مشاهده
sees
مشاهده کردن
objectives
قابل مشاهده
unseen
مشاهده نشده
twing
مشاهده کردن
perceiving
مشاهده کردن
observability
مشاهده پذیری
animadversion
مراقبت مشاهده
perceives
مشاهده کردن
apperceive
مشاهده کردن
observe
مشاهده کردن
perceived
مشاهده کردن
perceive
مشاهده کردن
observing
مشاهده کردن
observes
مشاهده کردن
observed
مشاهده کردن
beheld
مشاهده کرده
beholds
مشاهده کردن
beholding
مشاهده کردن
faculty of observation
قوه مشاهده
behold
مشاهده کردن
observational techniques
فنون مشاهده
naturalistic observation
مشاهده طبیعی
beheld
مشاهده شده
observation error
خطای مشاهده
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
observed score
نمره مشاهده شده
observed frequency
بسامد مشاهده شده
a posteriori
مبنی بر تجربه و مشاهده
perception
مشاهده قوه ادراک
histories
صفحاتی که مشاهده شده
spot
مشاهده کردن گلوله ها
participant observer
مشاهده گر شرکت کننده
perceptiveness
بینایی قوه مشاهده
perceivable
مشاهده کردنی دیدنی
ovservation
مشاهده رصد کردن
participant observation
مشاهده توام با مشارکت
spots
مشاهده کردن گلوله ها
imperceptible
غیر قابل مشاهده
perceptions
مشاهده قوه ادراک
observable quantity
کمیت مشاهده پذیر
history
صفحاتی که مشاهده شده
indiscernibly
بطور غیرقابل مشاهده
imperceptibly
بطور غیرقابل مشاهده
observational error
خطای مشاهده
[ریاضی]
empirically
از روی مشاهده و تجربه
perception of an object
مشاهده یا دیدن چیزی
sight the anchor
مشاهده کردن لنگر
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
identifying
مشاهده کردن شناسایی کنید
review
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
imperceptibility
غیر قابل مشاهده بودن
reviewed
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
reviewing
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
reviews
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
identify
مشاهده کردن شناسایی کنید
identifies
مشاهده کردن شناسایی کنید
identified
مشاهده کردن شناسایی کنید
z scale
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
sprites
اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
crash position indicator
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
see for oneself
از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن
dog down
بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
long sighted
دوربین
camera
دوربین
telescope
دوربین
far-sighted
دوربین
presbyopic
دوربین
binocular
دوربین
longsighted
دوربین
cameras
دوربین
telescopes
دوربین
the penetration of a telescope
دوربین
far seeing
دوربین
far sighted
دوربین
opera glasses
دوربین
night glass
دوربین شب
conceptual tool
وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com