English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
box camera دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
box cameras دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
Other Matches
camera دوربین یا جعبه عکاسی
cameras دوربین یا جعبه عکاسی
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
angle of view زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
kodak دوربین عکاسی
vidicon لوله دوربین عکاسی
camera axis محور دوربین عکاسی
camera nadir محورلولایی دوربین عکاسی
flash bulb فلاش دوربین عکاسی
(iris) diaphragm دیافراگم [دوربین عکاسی]
iris دیافراگم [دوربین عکاسی]
isocentre خط المرکزین دوربین عکاسی
telecamera دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
time exposure مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
panoramic دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
zoom lens عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lenses عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera obscura اطاقک تاریک جعبه عکاسی
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pantoscope دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
crab angle زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
tipping در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tip در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
panoramic camera دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
camera cycling rate نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
The dilemma has no simple answers. این مخمصه راه حل ساده ای ندارد.
imagery sortie پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
boxy جعبه مانند
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
cassette کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
childlike ساده وبی الایش کودک مانند
aircraft arresting gear جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
cist [قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.]
miss distance scorer دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
containers جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
stereocomparagraph دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
spectrozonal photography عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
continuous strip imagery عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
eldograph دستگاه تبدیل مقیاس نقشه مانند پانتوگراف
sniper scope دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
kymograph دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
communication مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند
cross line بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
kinematograph دستگاه سینما دوربین سینما
antistatic mat پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
basics یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
he is second to none دومی ندارد بالادست ندارد
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
box pass جعبه کالیبر جعبه پاس
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
self adjusting بخودی خود میزان شونده خود میزان
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
lamellate لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
photogeny عکاسی
photography عکاسی
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
flashes فلاش عکاسی
facsimiles عکاسی رادیویی
filmed فیلم عکاسی
film فیلم عکاسی
photographic strip نوار عکاسی
imagery عکاسی هوایی
photographic scale مقیاس عکاسی
flash فلاش عکاسی
radiophoto عکاسی رادیویی
photographic accessories لوازم عکاسی
photographic chemistry شیمی عکاسی
phototelegraphy عکاسی رادیویی
flashed فلاش عکاسی
photographic fixing ثبوت عکاسی
faxing عکاسی رادیویی
faxed عکاسی رادیویی
aerial photography عکاسی هوائی
fax عکاسی رادیویی
photochromy عکاسی رنگی
photography لوازم عکاسی
facsimile عکاسی رادیویی
brownies یکجوردوربین عکاسی
photographic strip باند عکاسی
flash photography عکاسی شب بابرق
wirephoto عکاسی رادیویی
telephotography عکاسی رادیویی
brownie یکجوردوربین عکاسی
line of collimation خط محور عکاسی
flashlight لامپ عکاسی
dark room تاریکخانه عکاسی
telephoto عکاسی رادیویی
photoionization یونش عکاسی
photographic وابسته به عکاسی
shutterbug عاشق عکاسی
heliochrome عکاسی رنگی
flashlights لامپ عکاسی
faxes عکاسی رادیویی
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
flash lamp لامپ پر نور عکاسی
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
thermal imagery عکاسی مادون قرمز
to print out چاپ کردن در عکاسی
dicing photography عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
exposure scale جدول پرتوگیری [عکاسی]
image format اندازه فیلم عکاسی
image format اندازه شیشه عکاسی
photoflash فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
fixer دوای ثبوت عکاسی
fan cameras دوربینهای عکاسی منظرهای
bombardment photography عکاسی از بمباران هوایی
heliocheomy عکاسی بارنگ طبیعی
telephotography عکاسی از راه دور
negative photo plane افق شیشه عکاسی
Dont move . Hold it. Keep stI'll. بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
filmstrip فیلم عکاسی 53 میلمتری
photographically از روی علم عکاسی
safelight چراغ تاریکخانه عکاسی
photomap نقشه برداری بوسیله عکاسی
photocopying رونوشت برداری بوسیله عکاسی
flashbulbs لامپ پرنور فلاش عکاسی
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
platinotype عکاسی بوسیله املاح پلاتین
photocopy رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies رونوشت برداری بوسیله عکاسی
folded optics وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
photocopied رونوشت برداری بوسیله عکاسی
imagery شبیه سازی عکاسی کردن
photoengraving گراور سازی بوسیله عکاسی
flashbulb لامپ پرنور فلاش عکاسی
night glass دوربین شب
the penetration of a telescope دوربین
far seeing دوربین
binocular دوربین
far-sighted دوربین
far sighted دوربین
telescopes دوربین
telescope دوربین
cameras دوربین
long sighted دوربین
longsighted دوربین
opera glasses دوربین
camera دوربین
presbyopic دوربین
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
thermal crossover تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
photoengrave بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
sortie plot شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
thermal imagery عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
ground position نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
photogravure گراور سازی از روی شیشه عکاسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com