Dictiornary-Farsi | دوره انگیزش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
induction period	دوره انگیزش


Other Matches

urged	انگیزش
impulse	بر انگیزش
stimulation	انگیزش
fillip	انگیزش
animation	انگیزش
incitation	انگیزش
animations	انگیزش
inanition	انگیزش
urges	انگیزش
impulse	انگیزش
incitement	انگیزش
excitment	انگیزش
urge	انگیزش
urging	انگیزش
impulses	انگیزش
motivation	انگیزش
impulses	بر انگیزش
fillips	انگیزش
primary motivation	انگیزش نخستین
intrinsic motivation	انگیزش درونی
provacation	برافروختگی انگیزش
intrinsic motivation	انگیزش ذاتی
secondary motivation	انگیزش ثانوی
extrinsic motivation	انگیزش برونی
holocene	وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interoceptive	وابسته به انگیزش وتحریک درونی
interregnums	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
Her sad story moved us to tears.	داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
colporteur	کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period	دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
semifinal	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
setting up	دوره
perimeter	دوره
perimeters	دوره
pools	دوره
rhythm	دوره
pooled	دوره
border	دوره
bordered	دوره
bordering	دوره
pool	دوره
rhythms	دوره
phases	دوره
reviewal	دوره
phased	دوره
course	: دوره
termed	دوره
felly	دوره
terming	دوره
felloe	دوره
contemporary	هم دوره
contemporaries	هم دوره
one's d.	دوره
edge	دوره
phase	دوره
coursed	: دوره
courses	: دوره
eras	دوره
era	دوره
Ice Age	دوره یخ
periphery	دوره
peripheries	دوره
periodicity	دوره
term	دوره
edges	دوره
outline	دوره
epochs	دوره
career	دوره
careered	دوره
periods	دوره
epoch	دوره
outlined	دوره
outlines	دوره
outlining	دوره
session	دوره
rim	دوره
sessions	دوره
period	دوره
rims	دوره
circuit	دوره
circuits	دوره
instar	دوره
to have ones fling	دوره
cycle	دوره
compass	دوره
rimless	بی دوره
stadia	دوره
stadium	دوره
stadiums	دوره
set	دوره
sets	دوره
cycled	دوره
cycles	دوره
careers	دوره
careering	دوره
he has run his race	دوره
estrous cycle	دوره فحلی
financial period	دوره مالی
hucksterer	دوره گرد
foreperiod	پیش دوره
game cycle	دوره بازی
flux linking a turn	شاره دوره
grace period	دوره مهلت
guarantee period	دوره ضمانت
fellyfelloe	دوره درندگی
germinal period	دوره نوجنینی
perlim	دوره مقدماتی
elimination heat	دوره مقدماتی
careers	دوره زندگی
careers	دوره رسمی
fiscal year	دوره مالی
conducting period	دوره رسانایی
fiscal years	دوره مالی
adolescence	دوره جوانی
process	دوره عمل
processes	دوره عمل
careering	دوره رسمی
careering	دوره زندگی
tournaments	یک دوره مسابقه
house party	دوره خانگی
house-parties	دوره خانگی
house-party	دوره خانگی
career	دوره زندگی
career	دوره رسمی
careered	دوره زندگی
careered	دوره رسمی
action period	دوره کنش
advance course	دوره عالی
contract period	دوره قرارداد
crier	دوره گرد
critical period	دوره بحرانی
critical period	دوره شاخص
cycle time	زمان دوره
duty cycle	دوره کار
duty factor	دوره کار
electoral legislative term	دوره انتخابیه
continous cycle	دوره بی وقفه
colportage	دوره گردی
advanced course	دوره عالی
basic course	دوره مقدماتی
biennium	دوره دوساله
blocking period	دوره وقفه
budget period	دوره بودجه
caird	دوره گرد
latency period	دوره نهفتگی
cheap jack	دوره گرد
tournament	یک دوره مسابقه
idle period	دوره استراحت
senescence	دوره سالخوردگی
tip circle	دوره نوک
to run over	دوره کردن
to serve apprenticeship	دوره شاگردی
transition period	دوره گذار
transition period	دوره انتقال
triennium	دوره سه ساله
trimester	دوره سه ماهه
trivium	دوره نخستین
trochoid	دوره گرد
the rim of a wheel	دوره چرخ
the iron age	دوره بی رحمی
sexennium	دوره شش ساله
short period	دوره کوتاه
short term	دوره کوتاه
snakebite	دوره بدشانسی
tempering cycle	دوره بازپخت
term of maintenance	دوره نگاهداری
termtime	دوره تصدی
termtime	دوره تحصیلی
testing time	دوره ازمون
the a of infancy	دوره بچگی
the iron age	دوره ستمگری
quarter [year]	دوره سه ماهه
quarterly period	دوره سه ماهه
three-month period	دوره سه ماهه
on probation	در دوره ازمایشی
occupancy cycle	دوره سکونت
period/stretch/lapse of time	دوره زمان
time period	دوره زمان
period	دوره زمان
time span	دوره زمان
idle time	دوره عطالت
melting period	دوره ذوب
neonatal period	دوره نوزادی
number of cycle	تعداد دوره ها
oxidizing period	دوره احیاء
oxidizing period	دوره اکسیداسیون
payback period	دوره بازپرداخت
payback period	دوره برگشت
pedlary	دوره گردی
pentad	دوره پنجساله
period of delivery	دوره تحویل
measuring period	دوره سنجش
maintenance period	دوره تعمیرات
incunabula	نخستین دوره