English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
retrace interval دوره بازگشت
retrace period دوره بازگشت
retrace time دوره بازگشت
return interval دوره بازگشت
Search result with all words
payoff period دوره بازگشت سرمایه
payout period دوره بازگشت سرمایه
Other Matches
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
recursion بازگشت
returning بازگشت
relapse بازگشت
recession بازگشت
returns بازگشت
relapsed بازگشت
return بازگشت
relapses بازگشت
relapsing بازگشت
recoveries بازگشت
recessions بازگشت
recovery بازگشت
regression بازگشت
adverence بازگشت
recesses بازگشت
returned بازگشت
flyback بازگشت
recess بازگشت
hark back بازگشت
reversion بازگشت
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
char کردن بازگشت
chare کردن بازگشت
regression بازگشت به گذشته
cannot بازگشت شود به کن
homing pigeons بازگشت کبوتر
repatriate بازگشت به وطن
homing pigeon بازگشت کبوتر
references بازگشت مرجع
repatriating بازگشت به وطن
reference بازگشت مرجع
come around بازگشت کردن به
return اعاده بازگشت
come back بازگشت بازیگر
repatriated بازگشت به وطن
repatriates بازگشت به وطن
charring کردن بازگشت
chars کردن بازگشت
return account حساب بازگشت
reentry point نقطه بازگشت
recursivity خاصیت بازگشت
carriage return بازگشت نورد
returning اعاده بازگشت
electron recoil بازگشت الکترون
repercussions بازگشت پسزنی
irreversible بازگشت ناپذیر
returns اعاده بازگشت
return address نشانی بازگشت
return key کلید بازگشت
cr بازگشت نورد
rz بازگشت به صفر
line of retreat خط بازگشت یکانها
reversibility بازگشت پذیری
returned اعاده بازگشت
returnees بازگشت کننده
return to zero بازگشت به صفر
return to zero با بازگشت به صفر
returnee بازگشت کننده
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
references کتاب بس خوان بازگشت
step backwards بازگشت [به حالت کم توسعه]
reference کتاب بس خوان بازگشت
non renewable resource منبع بازگشت ناپذیر
nrz بدون بازگشت به صفر
non return to zero بدون بازگشت به صفر
activated بازگشت بازیگر به زمین
flyback power supply توان اور بازگشت
kickback power supply توان اور بازگشت
activates بازگشت بازیگر به زمین
activating بازگشت بازیگر به زمین
regression بازگشت [به حالت کم توسعه]
regress بازگشت [به حالت کم توسعه]
refers فرستادن بازگشت دادن
referred فرستادن بازگشت دادن
refer فرستادن بازگشت دادن
curtain call بازگشت هنرپیشگان به صحنه
curtain calls بازگشت هنرپیشگان به صحنه
ball return بازگشت گوی بولینگ
reversible perspective نمای بازگشت پذیر
reversible figures شکلهای بازگشت پذیر
activate بازگشت بازیگر به زمین
recidivism بازگشت به تکرار جنایات
recidivation بازگشت به تکرار جنایات
recurrent راجعه بازگشت کننده
irretrievable آنچه قابل بازگشت نیست
ball retour track مسیر بازگشت گوی بولینگ
repatriates ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriated ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriate ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
circulates چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulated چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulate چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
repatriating ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
reconversion هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی
holdup بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
walkabouts بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
walkabout بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Jehovah's Witnesses دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
latency تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
roll forward , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
exit در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
denationalization تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
exits در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
postliminum قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
back haul بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
contemporaries هم دوره
periodicity دوره
rimless بی دوره
career دوره
compass دوره
reviewal دوره
stadium دوره
careered دوره
stadia دوره
stadiums دوره
contemporary هم دوره
cycled دوره
period دوره
phased دوره
phase دوره
he has run his race دوره
eras دوره
peripheries دوره
periphery دوره
era دوره
sessions دوره
careers دوره
session دوره
outlining دوره
outlines دوره
Ice Age دوره یخ
instar دوره
phases دوره
cycle دوره
careering دوره
felloe دوره
felly دوره
one's d. دوره
periods دوره
outlined دوره
rim دوره
circuits دوره
bordering دوره
coursed : دوره
circuit دوره
rhythms دوره
rhythm دوره
perimeters دوره
epochs دوره
epoch دوره
bordered دوره
rims دوره
set دوره
to have ones fling دوره
course : دوره
sets دوره
setting up دوره
courses : دوره
border دوره
perimeter دوره
term دوره
pools دوره
edges دوره
edge دوره
cycles دوره
terming دوره
pool دوره
pooled دوره
termed دوره
outline دوره
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
boeckl پرش از لبه داخلی اسکیت با5/1 چرخش و بازگشت روی لبه خارجی همان اسکیت
basic course دوره مقدماتی
biennium دوره دوساله
grace period دوره مهلت
conducting period دوره رسانایی
guarantee period دوره ضمانت
blocking period دوره وقفه
fiscal years دوره مالی
financial period دوره مالی
budget period دوره بودجه
caird دوره گرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com