English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
payoff period دوره بازگشت سرمایه
payout period دوره بازگشت سرمایه
Other Matches
return interval دوره بازگشت
retrace time دوره بازگشت
retrace period دوره بازگشت
retrace interval دوره بازگشت
payback period دوره برگشت سرمایه
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
financier سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
registered capital سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
return بازگشت
recessions بازگشت
relapses بازگشت
recession بازگشت
recess بازگشت
reversion بازگشت
regression بازگشت
recesses بازگشت
recursion بازگشت
returned بازگشت
relapsed بازگشت
relapse بازگشت
relapsing بازگشت
recovery بازگشت
recoveries بازگشت
returns بازگشت
adverence بازگشت
returning بازگشت
flyback بازگشت
hark back بازگشت
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
cr بازگشت نورد
irreversible بازگشت ناپذیر
return address نشانی بازگشت
return key کلید بازگشت
repercussions بازگشت پسزنی
repatriating بازگشت به وطن
char کردن بازگشت
charring کردن بازگشت
return to zero با بازگشت به صفر
chars کردن بازگشت
return to zero بازگشت به صفر
return account حساب بازگشت
reentry point نقطه بازگشت
recursivity خاصیت بازگشت
come back بازگشت بازیگر
come around بازگشت کردن به
returns اعاده بازگشت
repatriates بازگشت به وطن
returnee بازگشت کننده
returning اعاده بازگشت
repatriated بازگشت به وطن
line of retreat خط بازگشت یکانها
returned اعاده بازگشت
carriage return بازگشت نورد
repatriate بازگشت به وطن
cannot بازگشت شود به کن
return اعاده بازگشت
references بازگشت مرجع
homing pigeon بازگشت کبوتر
regression بازگشت به گذشته
reference بازگشت مرجع
returnees بازگشت کننده
chare کردن بازگشت
electron recoil بازگشت الکترون
homing pigeons بازگشت کبوتر
rz بازگشت به صفر
reversibility بازگشت پذیری
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
activate بازگشت بازیگر به زمین
refer فرستادن بازگشت دادن
activated بازگشت بازیگر به زمین
recidivation بازگشت به تکرار جنایات
nrz بدون بازگشت به صفر
referred فرستادن بازگشت دادن
non return to zero بدون بازگشت به صفر
reversible perspective نمای بازگشت پذیر
reversible figures شکلهای بازگشت پذیر
regress بازگشت [به حالت کم توسعه]
step backwards بازگشت [به حالت کم توسعه]
regression بازگشت [به حالت کم توسعه]
kickback power supply توان اور بازگشت
reference کتاب بس خوان بازگشت
refers فرستادن بازگشت دادن
flyback power supply توان اور بازگشت
ball return بازگشت گوی بولینگ
activating بازگشت بازیگر به زمین
recidivism بازگشت به تکرار جنایات
recurrent راجعه بازگشت کننده
references کتاب بس خوان بازگشت
non renewable resource منبع بازگشت ناپذیر
curtain calls بازگشت هنرپیشگان به صحنه
activates بازگشت بازیگر به زمین
curtain call بازگشت هنرپیشگان به صحنه
irretrievable آنچه قابل بازگشت نیست
ball retour track مسیر بازگشت گوی بولینگ
circulates چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulate چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
repatriate ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriates ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriating ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriated ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
circulated چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
walkabout بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
reconversion هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی
walkabouts بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
holdup بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Jehovah's Witnesses دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
latency تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
roll forward , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
equities سرمایه
equity سرمایه
turn over سرمایه
asset سرمایه
fund سرمایه
funded سرمایه
capital intensive سرمایه بر
capital سرمایه
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
denationalization تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
exits در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exit در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
invests سرمایه گذاشتن
invests سرمایه گذاری
flight of capital مهاجرت سرمایه
invested سرمایه گذاشتن
investing سرمایه گذاری
investing سرمایه گذاشتن
investments سرمایه گذاری
physical capital سرمایه غیرپولی
real capital سرمایه واقعی
financing سرمایه گذاری
reserve fund سرمایه احتیاطی
replacement capital سرمایه جانشینی
replacement capital سرمایه جایگزینی
investment سرمایه گذاری
floating capital سرمایه متحرک
fluid capital سرمایه سیال
finances سرمایه گذاری
financed سرمایه گذاری
capitalism سرمایه داری
capitalism سرمایه گرایی
physical capital سرمایه فیزیکی
enterprises سرمایه گذاری
quantity of capital مقدار سرمایه
fluid capital سرمایه متحرک
return on capital بازدهی سرمایه
return of capital بازده سرمایه
finance سرمایه گذاری
enterprise سرمایه گذاری
capital value ارزش سرمایه
capital transfers انتقالات سرمایه
capital cost هزینه سرمایه
cost of capital هزینه سرمایه
capital creation ایجاد سرمایه
capital depreciation استهلاک سرمایه
capital exports صادرات سرمایه
capital flight فرار سرمایه
capital theory نظریه سرمایه
capital flow جریان سرمایه
capital consumption مصرف سرمایه
capital consuming سرمایه طلب
capital turnover گردش سرمایه
capital appropiation تخصیص سرمایه
capital asset سرمایه ثابت
capital augmenting سرمایه افزا
capital building سرمایه سازی
capital charges هزینههای سرمایه
capital coefficient ضریب سرمایه
capital constraint محدودیت سرمایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com