English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
refractory period دوره بی پاسخی
Search result with all words
absolute refractory period دوره بی پاسخی مطلق
relative refractory period دوره بی پاسخی نسبی
Other Matches
torpor بی پاسخی
responsive پاسخی
to be at a loss for an answer پاسخی نداشتن
to frame an answer پاسخی را طرح کردن
no reply was given him هیچ پاسخی به او داده نشد
multiple-choice وابسته به پرسش چند پاسخی
his appeal met no response پاسخی پدر خواست که اوترسید
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
holds بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
hold بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
holds بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
hold بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
stadia دوره
phases دوره
stadium دوره
setting up دوره
sets دوره
course : دوره
pools دوره
bordering دوره
perimeters دوره
bordered دوره
border دوره
rhythm دوره
perimeter دوره
pool دوره
pooled دوره
stadiums دوره
reviewal دوره
rhythms دوره
set دوره
phased دوره
terming دوره
edge دوره
edges دوره
contemporaries هم دوره
contemporary هم دوره
one's d. دوره
felloe دوره
felly دوره
rimless بی دوره
compass دوره
he has run his race دوره
coursed : دوره
courses : دوره
phase دوره
eras دوره
era دوره
Ice Age دوره یخ
periphery دوره
peripheries دوره
term دوره
periodicity دوره
termed دوره
instar دوره
period دوره
sessions دوره
career دوره
epochs دوره
rim دوره
rims دوره
periods دوره
epoch دوره
session دوره
circuit دوره
cycles دوره
cycle دوره
outlining دوره
outline دوره
cycled دوره
careering دوره
to have ones fling دوره
outlines دوره
outlined دوره
careers دوره
careered دوره
circuits دوره
elimination heat دوره مقدماتی
cycle time زمان دوره
duty cycle دوره کار
duty factor دوره کار
electoral legislative term دوره انتخابیه
idle time دوره عطالت
idle period دوره استراحت
hucksterer دوره گرد
tournaments یک دوره مسابقه
game cycle دوره بازی
grace period دوره مهلت
foreperiod پیش دوره
flux linking a turn شاره دوره
financial period دوره مالی
tournament یک دوره مسابقه
fellyfelloe دوره درندگی
guarantee period دوره ضمانت
estrous cycle دوره فحلی
perlim دوره مقدماتی
germinal period دوره نوجنینی
critical period دوره شاخص
biennium دوره دوساله
careering دوره رسمی
basic course دوره مقدماتی
advanced course دوره عالی
careered دوره زندگی
advance course دوره عالی
action period دوره کنش
careered دوره رسمی
careering دوره زندگی
careers دوره زندگی
processes دوره عمل
process دوره عمل
adolescence دوره جوانی
fiscal years دوره مالی
career دوره رسمی
blocking period دوره وقفه
career دوره زندگی
critical period دوره بحرانی
crier دوره گرد
contract period دوره قرارداد
continous cycle دوره بی وقفه
conducting period دوره رسانایی
colportage دوره گردی
refersher course دوره توجیهی
fiscal year دوره مالی
house party دوره خانگی
house-parties دوره خانگی
cheap jack دوره گرد
house-party دوره خانگی
caird دوره گرد
budget period دوره بودجه
careers دوره رسمی
senescence دوره سالخوردگی
tip circle دوره نوک
to run over دوره کردن
to serve apprenticeship دوره شاگردی
transition period دوره گذار
transition period دوره انتقال
triennium دوره سه ساله
trimester دوره سه ماهه
trivium دوره نخستین
trochoid دوره گرد
the rim of a wheel دوره چرخ
the iron age دوره بی رحمی
the iron age دوره ستمگری
sexennium دوره شش ساله
short period دوره کوتاه
short term دوره کوتاه
snakebite دوره بدشانسی
tempering cycle دوره بازپخت
term of maintenance دوره نگاهداری
termtime دوره تصدی
termtime دوره تحصیلی
testing time دوره ازمون
the a of infancy دوره بچگی
quarter [year] دوره سه ماهه
quarterly period دوره سه ماهه
three-month period دوره سه ماهه
on probation در دوره ازمایشی
occupancy cycle دوره سکونت
period/stretch/lapse of time دوره زمان
time period دوره زمان
period دوره زمان
time span دوره زمان
schooltime دوره تحصیلی
incunabula نخستین دوره
measuring period دوره سنجش
melting period دوره ذوب
neonatal period دوره نوزادی
number of cycle تعداد دوره ها
oxidizing period دوره احیاء
oxidizing period دوره اکسیداسیون
payback period دوره بازپرداخت
payback period دوره برگشت
pedlary دوره گردی
maintenance period دوره تعمیرات
maintenance period دوره نگهداری
magnetic cycle دوره مغناطیسی
induction period دوره انگیزش
infection period دوره نهفتگی
period of incubation دوره نهفتگی
inning یک دوره بازی
internship دوره انترنی
latency دوره کمون
latency period دوره نهفتگی
life cycle دوره زندگی
life cycle دوره عمر
limitation period دوره محدودیت
pentad دوره پنجساله
period of delivery دوره تحویل
period of instrument دوره سنجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com