English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
practice period دوره تمرین
Other Matches
dry sum تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
ure تمرین
drill تمرین
drilling تمرین
drilled تمرین
actions تمرین
trains تمرین
trained تمرین
train تمرین
exercised تمرین
exercises تمرین
exercise تمرین
use تمرین
work out تمرین
rehearsal تمرین
practice تمرین
rehearsals تمرین
uses تمرین
action تمرین
drills تمرین
dry run تمرین جنگی
battle drill تمرین رزم
rehearsals تمرین نمایش
rehearsal تمرین از بر خواندن
exercises تمرین دادن
fore exercise تمرین مقدماتی
formal exercise تمرین صوری
field exercise تمرین رزمی
drills تمرین کردن
gymnastical تمرین زورخانهای
rehearsals تمرین از بر خواندن
fartlek تمرین دو استقامت
drilled تمرین مته
behavior rehearsal تمرین رفتار
drills تمرین مته
joint exercise تمرین مشترک
field exercise تمرین صحرایی
maneuver تمرین نظامی
combatdrill تمرین رزمی
drill تمرین کردن
drilled تمرین کردن
exercise code word رمز تمرین
exercise term اسم تمرین
rehearsal تمرین نمایش
mass practice تمرین فشرده
drill تمرین مته
massed practice تمرین بی وقفه
exercize تمرین تکلیف
combat exercise تمرین رزمی
exercisable قابل تمرین
circuit training تمرین دایرهای
mobilization exercise تمرین بسیج
rehearsed تمرین کردن
work out <idiom> تمرین کردن
experiencing تمرین دادن
workouts تمرین شدید
workout تمرین شدید
try-outs تمرین نهایی
try-out تمرین نهایی
work out تمرین امادگی
woodshed تمرین کردن
wind sprint تمرین دو سریع
practising ورزش تمرین
warm down تمرین سبک
staging تمرین اب خاکی
staging تمرین کردن
unspaced practice تمرین بی فاصله
practises ورزش تمرین
experiences تمرین دادن
rehearses تمرین کردن
rehearsing تمرین کردن
practice ورزش تمرین
practice تمرین کردن
mules اتومبیل تمرین
training تعلیم و تمرین
woodsheds تمرین کردن
experience تمرین دادن
training time زمان تمرین
exercised تمرین دادن
drilling تمرین نظامی
negative practice تمرین منفی
rehearser تمرین کننده
pratique تمرین عملی
practice teaching تمرین معلمی
rehearse تمرین کردن
practice effect اثر تمرین
mule اتومبیل تمرین
physical exercise تمرین ورزشی
physical exercise تمرین بدنی
overtrain تمرین بیش از حد
exercise تمرین دادن
service practice تمرین اموزشی
gunning تمرین تیراندازی
workshop practice تمرین کارگاهی
evolution تمرین عالی
practise ورزش تمرین
practicing ورزش تمرین
training distance مسافت تمرین
combat firing تمرین تیراندازی رزمی
practises ممارست تمرین کردن
practise ممارست تمرین کردن
punching bag کیسه شن تمرین بوکس
punching bags کیسه شن تمرین بوکس
practicing ممارست تمرین کردن
backboard دیوار تمرین تنیس
limber تمرین نرمش کردن
fire drills تمرین اطفاء حریق
big bag کیسه شن تمرین بوکس
distributed practice تمرین فاصله دار
dojang سالن تمرین تکواندو
gyms محل تمرین بوکس
heavy bag کیسه شن تمرین بوکس
drilling تمرین نظامی کردن
practising ممارست تمرین کردن
command post exercise تمرین پاسگاه فرماندهی
controlled exercise تمرین کنترل شده
directed exercise تمرین هدایت شده
fire drill تمرین اطفاء حریق
drill marching تمرین پیاده روی
flash card ورقه تمرین بصری
live exercise تمرین رزمی حقیقی
live exercise تمرین با تیر جنگی
sand bag سستی عمدی در تمرین
map exercise تمرین روی نقشه
mass practice تمرین بدون استراحت
mobilization exercise تمرین بسیج نیروها
moom poolgi تمرین کردن تکواندو
punch ball گلابی تمرین بوکس
multiple drill تمرین چند یکانی
multiple drill تمرین چندکاره یا مختلط
exercises ورزش تمرین کردن
shadow ball تمرین گوی اندازی
gym محل تمرین بوکس
exercised ورزش تمرین کردن
exercise ورزش تمرین کردن
speedbag گلابی تمرین بوکس
rehearsal تمرین کردن عملیات
work out برنامه یک جلسه تمرین
headguard کلاه تمرین بوکس
head gear کلاه تمرین بوکس
toss ball against a wall تمرین ابشار با دیوار
headharness کلاه تمرین بوکس
skeet انداختن تمرین تیراندازی
triceps extension تمرین تقویت ماهیچه سه سر
weight program تمرین وزنه برداری
practice ممارست تمرین کردن
rehearsals تمرین کردن عملیات
practice ammunition مهمات مخصوص تمرین هدف
grinder میدان مشق و تمرین صف جمع
nett محوطه تمرین محصوربا تور
string walking تمرین تیراندازی با تیر وکمان
road work دویدن جادهای در تمرین بوکس
triangle exercise تمرین مثلث گیری درتیراندازی
singlestick چوب مخصوص تمرین شمشیربازی
net محوطه تمرین محصوربا تور
nets محوطه تمرین محصوربا تور
grinders میدان مشق و تمرین صف جمع
batting practice تمرین ضربه زدن به توپ
cavalletto تیر پرش در تمرین با اسب
drillmaster فرمانده تمرین نظامی سردسته
interval trailing تمرین استقامت و اماده سازی
combatdrill تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
donkey raise تمرین خم شدن با وزنه روی پشت
haute ecole تمرین اسب سواری از روی مانع
dummy run تمرین بدون استفاده ازمهمات جنگی
patches محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
solvent abuse تمرین تنفس درمحیط های خفه
patch محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
joint exercise تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
dummy runs تمرین بدون استفاده ازمهمات جنگی
breezing تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breezes تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
nutcrackers تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
breezed تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
movement off-the-ball بازی بدون توپ [تمرین ورزش فوتبال]
breeze تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
benches تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bench تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
batting cage حصار توری برای تمرین بیس بال
nutcracker تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
morning glory اسب تندرو در تمرین ولی کنددر مسابقه
lateral raise تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
service practice مشق پای قبضه جنگ افزار تمرین عملی
dummies کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
sled وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sponsors سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sponsoring سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com