English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
to serve apprenticeship دوره شاگردی
Search result with all words
pupilage دوره شاگردی مرحله شاگردی
pupillage دوره شاگردی مرحله شاگردی
to serve one s a دوره شاگردی خودرابه پایان رساندم
Other Matches
pupilship شاگردی
discipleship شاگردی
apprenticeship شاگردی
school mate هم شاگردی
schoolmate هم شاگردی
apprenticeships شاگردی
journeywork شاگردی
schoolmates هم شاگردی
journey work شاگردی
school fellow هم شاگردی
studentship شاگردی
tutoring اموزش تک شاگردی
prentice شاگردی کردن
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
apprentices شاگردی کردن کاراموز
in leading در مرحله شاگردی یا نوچگی
apprentice شاگردی کردن کاراموز
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
non collegiate در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
oppidan شاگردی که درشبانه روزیهای شهرزندگی میکند
to take up one'sindentures سند شاگردی خودرا در پایان خدمت پس گرفتن
salvtatorian شاگردی که نطق گشایش یاتهنیت امیزرا اداکند
prize fellow شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
contemporary هم دوره
termed دوره
course : دوره
term دوره
edges دوره
contemporaries هم دوره
edge دوره
periodicity دوره
courses : دوره
coursed : دوره
terming دوره
one's d. دوره
rims دوره
cycled دوره
stadia دوره
cycles دوره
epoch دوره
epochs دوره
career دوره
careered دوره
careering دوره
careers دوره
cycle دوره
stadium دوره
periphery دوره
peripheries دوره
felloe دوره
felly دوره
he has run his race دوره
instar دوره
rim دوره
compass دوره
Ice Age دوره یخ
era دوره
eras دوره
stadiums دوره
perimeter دوره
perimeters دوره
rhythm دوره
rhythms دوره
phases دوره
phased دوره
phase دوره
rimless بی دوره
setting up دوره
period دوره
sets دوره
set دوره
periods دوره
to have ones fling دوره
circuits دوره
border دوره
sessions دوره
pool دوره
pooled دوره
outlines دوره
pools دوره
reviewal دوره
session دوره
circuit دوره
bordering دوره
outlined دوره
outline دوره
bordered دوره
outlining دوره
caird دوره گرد
conducting period دوره رسانایی
cheap jack دوره گرد
colportage دوره گردی
meetings یک دوره مسابقه
continous cycle دوره بی وقفه
contract period دوره قرارداد
crier دوره گرد
duty factor دوره کار
electoral legislative term دوره انتخابیه
elimination heat دوره مقدماتی
perlim دوره مقدماتی
flux linking a turn شاره دوره
estrous cycle دوره فحلی
period/stretch/lapse of time دوره زمان
duty cycle دوره کار
period دوره زمان
time period دوره زمان
critical period دوره بحرانی
critical period دوره شاخص
financial period دوره مالی
time span دوره زمان
fellyfelloe دوره درندگی
budget period دوره بودجه
blocking period دوره وقفه
careers دوره زندگی
careering دوره رسمی
careering دوره زندگی
careered دوره رسمی
careered دوره زندگی
career دوره رسمی
career دوره زندگی
house-party دوره خانگی
occupancy cycle دوره سکونت
house-parties دوره خانگی
house party دوره خانگی
careers دوره رسمی
fiscal years دوره مالی
biennium دوره دوساله
basic course دوره مقدماتی
advanced course دوره عالی
advance course دوره عالی
action period دوره کنش
quarter [year] دوره سه ماهه
quarterly period دوره سه ماهه
fiscal year دوره مالی
processes دوره عمل
process دوره عمل
three-month period دوره سه ماهه
adolescence دوره جوانی
on probation در دوره ازمایشی
cycle time زمان دوره
period of delivery دوره تحویل
the a of infancy دوره بچگی
testing time دوره ازمون
termtime دوره تحصیلی
preparatory interval دوره امادگی
termtime دوره تصدی
term of maintenance دوره نگاهداری
tempering cycle دوره بازپخت
snakebite دوره بدشانسی
short term دوره کوتاه
the iron age دوره ستمگری
the iron age دوره بی رحمی
period of instrument دوره سنجه
period of office دوره تصدی
tip circle دوره نوک
period of production دوره تولید
period of roll دوره تناوب
period of vibratio دوره ارتعاش
the rim of a wheel دوره چرخ
pliocene دوره پلیوسن
practice period دوره تمرین
short period دوره کوتاه
probationary period دوره ازمایشی
refersher course دوره استثنایی
schooltime دوره تحصیلی
refractory period دوره بی پاسخی
refreshing course دوره بازاموزی
rest period دوره استراحت
retention period دوره ابقا
retrace interval دوره بازگشت
retrace period دوره بازگشت
return interval دوره بازگشت
refersher course دوره توجیهی
return perion دوره تناوب
procurement cycle دوره خرید
production period دوره تولید
puerperium دوره نفاس
sexennium دوره شش ساله
senescence دوره سالخوردگی
quadrennium دوره چهارساله
quadrentnium دوره چهارساله
recurrence interval دوره تناوب
retrace time دوره بازگشت
pentad دوره پنجساله
foreperiod پیش دوره
infection period دوره نهفتگی
period of incubation دوره نهفتگی
inning یک دوره بازی
internship دوره انترنی
latency دوره کمون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com