Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
course of dealing	دوره مذاکرات خرید
Other Matches
procurement cycle	دوره خرید
course of dealing	دوره خرید و فروش
collective bargaining	مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
close price	دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request	درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying	خرید کردن در صحرا خرید محلی
cooling-off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene	وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnums	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
purchase price variance	سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order	خرید سفارش خرید
pourparlers	مذاکرات
dealings	مذاکرات
goings-on	مذاکرات
process of negotiations	روند مذاکرات
round of negotiations	دور مذاکرات
cloture	کفایت مذاکرات
negotiation round	دور مذاکرات
failure of negotiations	شکست مذاکرات
negotiator	سرپرست مذاکرات
leader of the negotiations	سرپرست مذاکرات
chief negotiator	سرپرست مذاکرات
result of the negotiations	نتیجه مذاکرات
negotiation outcome	نتیجه مذاکرات
negotiation result	نتیجه مذاکرات
negotiation result	پی آمد مذاکرات
proceedings	شرح مذاکرات
negotiation outcome	پی آمد مذاکرات
result of the negotiations	پی آمد مذاکرات
negotiation result	عاقبت مذاکرات
negotiation outcome	عاقبت مذاکرات
negotiation result	حاصل مذاکرات
break down of negotiation	تفکیک مذاکرات
negotiation outcome	حاصل مذاکرات
result of the negotiations	حاصل مذاکرات
result of the negotiations	عاقبت مذاکرات
progress of negotiations	پیشرفت مذاکرات
minute	خلاصه مذاکرات
record	صورت مذاکرات
transactions	شرح مذاکرات
proceedings of the parliament	مذاکرات مجلس
preliminary negotiations	مذاکرات مقدماتی
peace negotiations	مذاکرات صلح
proceed with deliberations	شروع مذاکرات
peace negotiation	مذاکرات صلح
hansard	مذاکرات رسمی
negotiations	معاوضه مذاکرات
transaction	خلاصه مذاکرات
negotiation	معاوضه مذاکرات
minutes	خلاصه مذاکرات
proceeding	پیشرفت خلاصه مذاکرات
debates	مذاکرات پارلمانی منازعه
closures	رای کفایت مذاکرات
debating	مذاکرات پارلمانی منازعه
In the course of the discussions.	درطی مذاکرات ومباحثات
closure	رای کفایت مذاکرات
debated	مذاکرات پارلمانی منازعه
opening of negotiations	افتتاح مذاکرات [معاملات]
debate	مذاکرات پارلمانی منازعه
parliamentary discussions	گفتگوها یا مذاکرات مجلس
colporteur	کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
central purchase	خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
The negotiations were successful ( inconclusive ) .	مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
cloture	رای به کفایت مذاکرات دادن
quorum	اکثریت لازم برای مذاکرات
put the question	مذاکرات را کافی دانستن ورای گرفتن
tamper	مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
collective bargaining	مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
light period	دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
closures	رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
closure	رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
hansardize	متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
count out of the house	مذاکرات را به علت فقدان حدنصاب قطع کردن
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
negotiation	تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
negotiations	تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
China has signalled [its] readiness to resume talks.	چین آمادگی [خود را ] برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
protocols	خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol	خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process.	این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
verbal note	شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
buy	خرید
purchasing	خرید
purchased	خرید
shopping	خرید
procurement	خرید
buying	خرید
buys	خرید
purchases	خرید
underwrite	خرید
underwrote	خرید
bondwoman	زن زر خرید
underwrites	خرید
underwriting	خرید
purchase	خرید
underwritten	خرید
bond servant	زر خرید
bids	پیشنهاد خرید
futures exchange	خرید اتی
rebuy	خرید مکرر
redemption yield	بازده خرید
redemption	باز خرید
credit purchase	خرید نسیه
regional purchase	خرید محلی
conditions of purchase	شرایط خرید
purchasing department	قسمت خرید
purchasing office	قسمت خرید
purchasing department	دفتر خرید
counter purchase	خرید متقابل
purchasing office	دفتر خرید
purchasing officer	مامور خرید
purchasing officer	مسئول خرید
purchasing patterns	الگوی خرید
bid	پیشنهاد خرید
bulk buying	خرید فله
coemption	خرید کل محصول
blanket buying	خرید کلی
purchase order	دستور خرید
buying price	قیمت خرید
to make a purchase	خرید کردن
purchase notice agreements	پیمان خرید
purchase notice agreements	قراردادهای خرید
buyer's market	بازار خرید
buyers market	بازار خرید
buying and selling	خرید و فروش
nundination	خرید و فروش
buying rate	نرخ خرید
purchasable	باب خرید
purchase order	سفارش خرید
buys	خرید کردن
short covering	پیش خرید
purchasing analyst	تحلیل گر خرید
purchase requisition	درخواست خرید
achate	عقیق خرید
acquisition authority	اجازه خرید
buy	خرید کردن
purchase rate	نرخ خرید
advance purchase	خرید سلف
bargain	خرید ارزان
cornering	خرید یکجا
lump sum purchase	خرید یکجا
lump sum purchase	خرید کلی
hire purchase	خرید اقساطی
local purchase	خرید از محل
local purchase	خرید محلی
oniomania	جنون خرید
dear bought	گران خرید
local procurement	خرید محلی
monopolist	انحصار خرید
monopsony	انحصار خرید
field buying	خرید در صحرا
offer to purchase	پیشنهاد خرید
corners	خرید یکجا
forward purchase	خرید سلف
forward purchase	پیش خرید
open purchase	خرید ازاد
forward purchasing	پیش خرید
real estate	خرید زمین
impulse buying	خرید بی مقدمه
business	خرید یا فروش
businesses	خرید یا فروش
purchasing power	توان خرید
corner	خرید یکجا
dealing	خرید و فروش
shopping basket	سبد خرید
purchasing power	قدرت خرید
shopping cart	گاری خرید
off-market purchases	خرید در بیرون از بورس
automated purchasing	خرید بصورت اتوماتیک
blanket buying	خرید بصورت عمده
real account	حساب خرید املاک
open indent	سفارش خرید باز
furriery	خرید وفروش خز خزدوزی
shop	کارخانه خرید کردن
purchasing research	تحقیق در خصوص خرید
open purchase	خرید از بازار ازاد
real purchasing power	قدرت خرید واقعی
preclusive buying	خرید پیشگیری کننده
hedges	خرید و فروش تامینی
hedged	خرید و فروش تامینی
hedge	خرید و فروش تامینی
average purchase rate	نرخ متوسط خرید
buy in advance	پیش خرید کردن
oligopsony	خرید نیمه انحصاری
credits	خرید وفروش اعتباری
value for money	قدرت خرید پول
call option	خرید به شرط خیار
Examine it first before buying.	قبل از خرید امتحانش کن
credit	خرید وفروش اعتباری
institute of purchasing and supply	موسسه خرید و عرضه
brokerage	کارمزد خرید سهام
procurement lead time	زمان انجام خرید
the longs	پیش خرید کنندگان
crediting	خرید وفروش اعتباری
procuration	تحصیل چیزی خرید
credited	خرید وفروش اعتباری

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com