English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
tirocinium دوره نواموزی مبادی
Other Matches
tirocinium نواموزی
didactics فن تعلیم نواموزی
alphabet مبادی
alphabets مبادی
tactfully مبادی اداب
tactful مبادی اداب
functional اصول مبادی
polygenesis تعدد مبادی
prudent [discreet] <adj.> مبادی آداب
polite مبادی اداب
discreet <adj.> مبادی آداب
discrete <adj.> مبادی آداب
introduction to physics مبادی فیزیک
politest مبادی اداب
politer مبادی اداب
discretional <adj.> مبادی آداب
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
primers مبادی اولیه بتونه
tactless بدون مبادی اداب
primitivism اتکا به مبادی اولیه
principle حقیقت مبادی واصول
punctilious بسیار مبادی اداب
tactlessly بدون مبادی اداب
primer مبادی اولیه بتونه
punctiliously بسیار مبادی اداب
polishes ارایش مبادی ادابی
polish ارایش مبادی ادابی
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
smoothies ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothie ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothy ادم مبادی اداب چرب زبان
cads پست و بدون مبادی اداب بودن
cad پست و بدون مبادی اداب بودن
intuitivist کسیکه مبادی اخلاقی را حسی میداندو عقیده داردکه درک ....استدلال نیست
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
ethnogeny گفتار در پیدایش نژادها مبحث مبادی نژادها
intuitivism اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
pool دوره
felloe دوره
pooled دوره
one's d. دوره
pools دوره
rhythm دوره
contemporary هم دوره
reviewal دوره
rhythms دوره
stadia دوره
perimeters دوره
perimeter دوره
instar دوره
he has run his race دوره
stadium دوره
stadiums دوره
compass دوره
border دوره
bordered دوره
rimless بی دوره
felly دوره
bordering دوره
contemporaries هم دوره
edges دوره
eras دوره
terming دوره
era دوره
term دوره
phase دوره
Ice Age دوره یخ
edge دوره
course : دوره
coursed : دوره
phases دوره
courses : دوره
peripheries دوره
periphery دوره
periodicity دوره
phased دوره
termed دوره
career دوره
careered دوره
circuit دوره
circuits دوره
epoch دوره
careering دوره
rim دوره
rims دوره
periods دوره
epochs دوره
cycle دوره
outlining دوره
outlines دوره
outline دوره
cycled دوره
period دوره
to have ones fling دوره
outlined دوره
careers دوره
session دوره
setting up دوره
cycles دوره
sets دوره
set دوره
sessions دوره
hucksterer دوره گرد
electoral legislative term دوره انتخابیه
idle period دوره استراحت
elimination heat دوره مقدماتی
duty factor دوره کار
perlim دوره مقدماتی
estrous cycle دوره فحلی
fiscal year دوره مالی
tournament یک دوره مسابقه
game cycle دوره بازی
tournaments یک دوره مسابقه
grace period دوره مهلت
flux linking a turn شاره دوره
financial period دوره مالی
guarantee period دوره ضمانت
fellyfelloe دوره درندگی
idle time دوره عطالت
germinal period دوره نوجنینی
foreperiod پیش دوره
duty cycle دوره کار
caird دوره گرد
careering دوره رسمی
budget period دوره بودجه
blocking period دوره وقفه
careers دوره زندگی
biennium دوره دوساله
basic course دوره مقدماتی
advanced course دوره عالی
advance course دوره عالی
action period دوره کنش
careers دوره رسمی
fiscal years دوره مالی
crier دوره گرد
adolescence دوره جوانی
process دوره عمل
cheap jack دوره گرد
cycle time زمان دوره
critical period دوره شاخص
careering دوره زندگی
critical period دوره بحرانی
contract period دوره قرارداد
continous cycle دوره بی وقفه
house party دوره خانگی
conducting period دوره رسانایی
house-parties دوره خانگی
house-party دوره خانگی
career دوره زندگی
career دوره رسمی
careered دوره زندگی
careered دوره رسمی
colportage دوره گردی
processes دوره عمل
incunabula نخستین دوره
schooltime دوره تحصیلی
the rim of a wheel دوره چرخ
tip circle دوره نوک
to run over دوره کردن
to serve apprenticeship دوره شاگردی
transition period دوره گذار
transition period دوره انتقال
triennium دوره سه ساله
trimester دوره سه ماهه
trivium دوره نخستین
trochoid دوره گرد
the iron age دوره بی رحمی
the iron age دوره ستمگری
the a of infancy دوره بچگی
senescence دوره سالخوردگی
sexennium دوره شش ساله
short period دوره کوتاه
short term دوره کوتاه
snakebite دوره بدشانسی
tempering cycle دوره بازپخت
term of maintenance دوره نگاهداری
termtime دوره تصدی
termtime دوره تحصیلی
testing time دوره ازمون
quarter [year] دوره سه ماهه
quarterly period دوره سه ماهه
three-month period دوره سه ماهه
on probation در دوره ازمایشی
occupancy cycle دوره سکونت
period/stretch/lapse of time دوره زمان
time period دوره زمان
period دوره زمان
time span دوره زمان
return interval دوره بازگشت
induction period دوره انگیزش
measuring period دوره سنجش
melting period دوره ذوب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com