Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
millenium
دوره هزار ساله
Search result with all words
millenial
وابسته به دوره هزار ساله
Other Matches
bimillenary
دو هزار ساله
chiliad
هزار ساله
millennial
جشن هزار ساله
millenarian
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarianism
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
triennium
دوره سه ساله
sexennium
دوره شش ساله
decade
دوره ده ساله دهدهی
lustrum
دوره پنج ساله
decades
دوره ده ساله دهدهی
quinquenniad
دوره پنج ساله
septennium
دوره هفت ساله
quinquennium
دوره پنج ساله
septennate
دوره هفت ساله
indiction
دوره پانزده ساله
sexagesimal
شصتم دوره شصت ساله
pythiad
دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
quinquennial
پنج ساله دوره پنج ساله
Grands Prix
یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grand Prix
یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
brownie
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownies
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
Loo sanpra
[منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
holocene
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
milfoil
بومادران هزار برگ هزار برگ
interregnum
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
decennry
ده ساله
year-long
یک ساله
decade
01 ساله
decades
01 ساله
vicennial
02 ساله
ten years old
ده ساله
triennial
سه ساله
triennal
سه ساله
annual
یک ساله
annuals
یک ساله
sexennial
شش ساله
colporteur
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
octennial
هشت ساله
septuagenarian
هفتاد ساله
sepennial
هفت ساله
colts
اسب 3 یا 4 ساله
quinquagenary
پنجاه ساله
bicentenaries
دویست ساله
tercentennial
سیصد ساله
colt
اسب 3 یا 4 ساله
nonagenarian
نود ساله
bicentenary
دویست ساله
centenarians
جشن صد ساله
sorrel
گوزن نر سه ساله
centenarian
جشن صد ساله
septennial
هفت ساله
he is 0 years old
او ده ساله است
seventy
هفتاد ساله
octogenarians
هشتاد ساله
year-round
<idiom>
همه ساله
seventies
هفتاد ساله
annually
همه ساله
perennial
همه ساله
annuallyy
هر ساله سالیانه
perennials
همه ساله
octogenarian
هشتاد ساله
f.year old
پنج ساله
quinquagenarian
پنجاه ساله
tenant from year to year
مستاجر یک ساله
quadrangena rian
چهل ساله
semiyearly
نیم ساله
year by year
همه ساله
yearling
گیاه یک ساله
half yearly
نیم ساله
multiped
هزار پا
milleped
هزار پا
per mil
در هزار
per mill
در هر هزار
one thousand
یک هزار
per mill
در هزار
mil
هزار
myriad
ده هزار
labyrinthine fret
هزار تو
thousand
هزار
thousandths
یک هزار
milliped
هزار پا
millions
هزار در هزار
ten thousand
ده هزار
myriads
ده هزار
thousandth
یک هزار
thousands
هزار
million
هزار در هزار
bicentenaries
جشن دویست ساله
nursey race
مسابقه اسبهای 2 ساله
bicentenary
جشن دویست ساله
tercentenaries
سه قرن سیصد ساله
tercentenary
سه قرن سیصد ساله
bicentennials
جشن دویست ساله
fillies
مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
filly
مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
octogenarian
وابسته به ادم 08 ساله
mare
مادیان 4 ساله یا بیشتر
mares
مادیان 4 ساله یا بیشتر
annuallyy
همه ساله هر سال
teens
نوجوان ده تا91 ساله
nonagenarian
ادم نود ساله
maturity
مسابقه اسبهای 4 ساله
octogenarians
وابسته به ادم 08 ساله
bicentennial
جشن دویست ساله
pricket sister
گوزن ماده دو ساله
strike it rich
<idiom>
یک شبه ره صد ساله رفتن
quadrangena rian
ادم چهل ساله
quinquagenary
شخص پنجاه ساله
quinquagenarian
شخص پنجاه ساله
thou
یک هزار دلار
thousand and one
هزار ویک
kilometre
هزار متر
kilometres
هزار متر
kilocycle
هزار چرخه
kilometers
هزار متر
several thousands
چندین هزار
millennia
هزار سال
millennium
هزار سال
millenniums
هزار سال
chiliad
هزار عدد
kilograms
هزار گرم
kilogrammes
هزار گرم
kilogram
هزار گرم
tonnes
هزار کیلوگرم
tonne
هزار کیلوگرم
grand
هزار دلار
spline
هزار خار
milliard
هزار میلیون
myriagram
ده هزار گرم
kilos
هزار گرم
polypody
هزار پایی
diplopodous
دارای هزار پا
myrialitre
ده هزار لیتر
kilo
هزار گرم
myriameter
ده هزار متر
kilo
در معنای یک هزار
myriapoda
هزار پایان
grandest
هزار دلار
grander
هزار دلار
kilo
معادل هزار
kilos
در معنای یک هزار
kilos
معادل هزار
millepore
هزار سوراخ
myriametre
ده هزار متر
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
men affifty and above
مردان پنجاه ساله به بالا
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
indiction
مالیات پانزده ساله املاک
a man in his forties
مرد چهل و خورده ساله
mother goose stakes
مسابقه کره مادیانهای سه ساله
She must be at least 40.
او
[زن]
کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
hectare
ده هزار متر مربع
kilos
هزار بیت داده
yarrow
بومادران هزار برگ
billionth
یک تقسیم بر هزار میلیون
gigacycle
هزار میلیارد چرخه
gigabyte
یک هزار میلیون بابت
g
در معنای یک هزار میلیون
metric ton
تن متریک یا تن هزار کیلویی
kilohertz
هزار سیکل در یک ثانیه
billionths
یک تقسیم بر هزار میلیون
two thousand tonner
کشتی دو هزار تنی
kips
هزار دستورالعمل درثانیه
k
نشانه بیان یک هزار
Kbit
معادل هزار بایت
kilobaud
هزار بیت در ثانیه
kilomegacycle
هزار میلیون چرخه
hectares
ده هزار متر مربع
To take ones leave .
هزار تومان کم آورده ام
kilo
هزار بیت داده
omasum
هزار لاخئذقث خق ذثق
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
derby
مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
derbies
مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
This is only one instance out of many .
این یک مورداز هزار تا است
I am inundated with work.
هزار جور کارسرم ریخته
kilo
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
I have all kinds of problems.
هزار جور گرفتار ؟ دارم
to die a thousand deaths
هزار مرگ و میر مردن
it was valued at rials 000
پنج هزار ریال قیمت شد
kilos
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
one thousand guineas
مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
kilovoltage
نیروی برق برحسب هزار ولت
flaky pastry
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
puff pastry
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
it was valued at rials 000
پنج هزار ریال بهابران گذاردند
phyllo (pastry)
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
gigahertz
فرکانس یک هزار میلیون سیکل در ثانیه
gigaflop
یک هزار میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
The losses run into hundreds of thousands.
خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
two thousands guineas
مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant
پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
postmillenarian
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com