Dictiornary-Farsi | دورو بدون صمیمیت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
disingenuous	دورو بدون صمیمیت


Other Matches

heartiness	صمیمیت
sincerity	صمیمیت
togetherness	صمیمیت
intimity	صمیمیت
confidences	صمیمیت
confidence	صمیمیت
cordiality	صمیمیت
intimacy	صمیمیت
feigner	دورو
hypocritical	دورو
januslike	دورو
reversible	دورو
janus faced	دورو
bifacial	دورو
facer	دورو
double faces	دورو
dissembler	دورو
ancipital	دورو
double faced	دورو
inwarness	صمیمیت اشنایی
hollowness	عدم صمیمیت
empressement	ابراز صمیمیت
insincerity	عدم صمیمیت
heartfelt	از روی صمیمیت
devotion	صمیمیت هواخواهی
duplex printing	چاپ دورو
double dealer	حقه دورو
left-handed	دورو مشکوک
ambidexter	ادم دورو
interfacial	واقع در میان دورو
janus faced	ادم دورو دغلباز
yeoman's service	خدمت صادقانه و از روی وفاداری و صمیمیت
communion	ایین عشاء ربانی صمیمیت وهمدلی
acheval	ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
bottomless	بدون ته
undoubtedly	بدون شک
doubtlessly	بدون شک
acheilos	بدون لب
goalless	بدون گل
sans	بدون
obtrusively	بدون حق
and no mistake	بدون شک
wanting	بدون
to a certainty	بدون شک
acheilous	بدون لب
without	بدون
not nearctic	بدون
indubitable	بدون شک
undoubted	بدون شک
unstressed	بدون مد
but	بدون
ex-	بدون
ex	بدون
i'll warrant	بدون شک
air dry	بدون رطوبت
nonboresafe	بدون ضامن
acranial	بدون کاسهء سر
backless	بدون پشتی
backless	بدون پشت
faultless	بدون خطا
faceless	بدون ویژگی
faceless	بدون صورت
non delay	بدون تاخیر
no doubt	بدون تردید
unexceptional	بدون استثنا
cold turkey	بدون آمادگی
recoilless	بدون لنگر
unmanned	بدون سرنشین
unequivocal	بدون ابهام
ametabolic	بدون دگردیسی
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
without milk	بدون شیر
bareheaded	بدون کلاه
safely	بدون خطر
on the square	بدون کجی
unoccupied	بدون مستاجر
nonsyllabic	بدون هجایی
pathless	بدون جاده
unceasing	بدون وقفه
nonstop	بدون توقف
ametabolous	بدون دگردیسی
consistently	بدون تناقض
quiescently	بدون جنبش
anechoic	بدون انعکاس
prosaically	بدون لطافت
asymptomatic	بدون علامت
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
wing it <idiom>	بدون آمادگی
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
bloodlessly	بدون خونریزی
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
excluding meals	بدون غذا
decaffeinated	بدون کافئین
constantly	بدون تغییر
bachelors	بدون عیال
unmannered	بدون اداب
expired	بدون اعتبار
unmaned	بدون سرنشین
unsprung	بدون فنر
unspotted	بدون الودگی
insecure	بدون ایمنی
strikeless	بدون ضربت
unlined	بدون پوشش
unmennerly	بدون اداب
inoffensive	بدون زنندگی
indubitable	بدون تردید
untitled	بدون عنوان
inaction	بدون فعالیت
without recourse	بدون رجوع
unsigned	بدون امضاء
stemless	بدون ساقه
toothless	بدون دندانه
unpromising	بدون امید
stemless	بدون تنه
unlined	بدون استر
unfunded	بدون سرمایه
undue	بدون مداخله
unfurnished	بدون اثاثیه
immediately	بدون واسطه
unaligned	بدون صف ارایی
unadvised	بدون اطلاع
confidently	بدون شبهه
unresponsive	بدون احتیاط
toeless	بدون پنجه
unblushing	بدون شرم
bloodless	بدون خونریزی
terrorless	بدون ترس
unfinanced	بدون پشتوانه
unfeigned	بدون تصنع
undeviating	بدون تردیدرای
notwithstanding	بدون توجه
undeviating	بدون انحراف
tenantless	بدون مستاجر
involuntarily	بدون اراده
termless	بدون شرط
continuously	بدون توقف
unequivocally	بدون ابهام
achlamydeous	بدون پوشش
without justification	بدون مجوز
sans ceremonie	بدون تشریفات
acarpous	بدون میوه
sans recours	بدون رجوع
scoreless	بدون امتیاز
unselfish	بدون خودخواهی
endless	بدون پایان
without recourse	بدون حق مراجعه
achromatic	بدون ترخیم
acold	بدون احساسات
acid free	بدون اسید
zero elasticity	بدون کشش
workless	بدون عمل
unattended	بدون متصدی
achromic	بدون ترخیم
run on	بدون وقفه
searchless	بدون جستجو
adrift	بدون هدف
humblest	بدون ارتفاع
blankly	بدون مقصودیامعنی
valveless	بدون سوپاپ
vacant succession	بدون جانشین
soilless	بدون خاک
unvocal	بدون موسیقی
unvalued	بدون ارج
untitled	بدون سراغاز
humble	بدون ارتفاع
vainly	بدون نتیجه
vibrationless	بدون لرزه
unalloyed	بدون الیاژ
with in compass	بدون مبالغه
shadeless	بدون سایه
shockless	بدون ضربه
weanting	بدون بی منهای
wayless	بدون جاده
warless	بدون جنگ
voteless	بدون رای
bachelor	بدون عیال
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
incognizant	بدون شناسایی
fruitlessly	بدون نتیجه
cordless <adj.>	بدون سیم
freely	بدون محدودیت
incommunicable	بدون رابطه
harmlessly	بدون صدمه