English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (8 milliseconds)
English Persian
the holy grail دوری یاجامی که مسیح دراخرین شام خودبکاربرد
Other Matches
sudarium دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
antichrst مسیح دروغی مسیح کاذب
christly شایسته مسیح مربوط به مسیح
in the last resort دراخرین وهله
catalectic یک هجاکم دراخرین وتد
dead mark انداختن تمام میله ها دراخرین بخش مسابقه بولینگ
Noel سرود میلاد مسیح جشن میلاد مسیح
Christ مسیح
antichrist ضد مسیح
anointed مسیح
messianic مسیح
antichrst دشمن مسیح
Christmases عیدمیلاد مسیح
lachryma christi اشک مسیح
pseudo christ مسیح نما
jesus christ عیسی مسیح
christhood مسیح بودن
christlike مسیح وار
christly مسیح وار
vicar of christ مسیح پاپ
messiahs مسیح موعود
messiah مسیح موعود
IHS نمودار مسیح
Christmas عیدمیلاد مسیح
dominical یعنی حضرت مسیح
pseudo christ مسیح کاذب دجال
carols سرودشب عیدمیلاد مسیح
gospels بشارت درباره مسیح
carol سرودشب عیدمیلاد مسیح
neo christianity دین نوین مسیح
gospel بشارت درباره مسیح
anno domini بعد از میلاد مسیح
christology مبحث مسیح شناسی
evangelized بشارت بدین مسیح دادن
evangelizing بشارت بدین مسیح دادن
evangelizes بشارت بدین مسیح دادن
orthodox مطابق عقاید کلیسای مسیح
evangelize بشارت بدین مسیح دادن
evangelising بشارت بدین مسیح دادن
evangelises بشارت بدین مسیح دادن
passion week هفته پیش از رستاخیز مسیح
adventism اعتقاد بدوباره امدن مسیح
judns be trayed jesus یهودابه مسیح خیانت کرد
evangelised بشارت بدین مسیح دادن
Yule جشن میلاد عیسی مسیح
periodicity دوری
paten دوری
patera دوری
inverisimilitude دوری
improbability دوری
grail دوری
farness دوری
celestial lonitude دوری
separations دوری
inaccessibility دوری
distances دوری
separation دوری
cyclical دوری
dishes دوری
serials دوری
dish دوری
distance دوری
remoteness دوری
rotation دوری
periodic دوری
recurring دوری
serial دوری
zachariah یهود درقرن 6 قبل از میلاد مسیح
incarnationist کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
zechariah یهود درقرن 6 قبل از میلاد مسیح
psilanthropy عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
Anno Domini [AD] <adj.> پس از میلاد مسیح [جهت بیان سال]
chiliasm اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
millenarian معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarianism اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
psilanthropism عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
that far بان دوری
serial correlation همبستگی دوری
patellar دوری وار
remotion حرکت دوری
recurring decimals اعشار دوری
turning away دوری واجتناب
to fight shy of دوری کردن از
to back out [of] دوری کردن [از]
rangefinders دوری یاب
to keep at arms length دوری کردن از
to keep one's distance دوری جستن
to keep one's d. دوری کردن
to give wide berth to دوری کردن از
separate مفارقت دوری
eccentricity دوری از مرکز
separates مفارقت دوری
shun دوری واجتناب
shunned دوری واجتناب
circular definition تعریف دوری
shuns دوری واجتناب
eccentricities دوری از مرکز
circular flow جریان دوری
encyclic عمومی دوری
dory defence دفاع دوری
avoid دوری کردن از
declination دوری ازمحوراصلی
circular reasoning استدلال دوری
cyclic graph گراف دوری
keep off دوری کردن
avoided دوری کردن از
shunning دوری واجتناب
aviod دوری کردن از
avoids دوری کردن از
avoiding دوری کردن از
separated مفارقت دوری
postmillenarian معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
icons تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
icon تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
postmillennialist معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
before Christ [BC] قبل از میلاد مسیح [جهت بیان سال]
ikons تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
back out دوری کردن از موج
circular flow of income جریان دوری درامد
cyclic group گروه دوری [ریاضی]
to avoid something دوری کردن از [چیزی]
to keep the peace از جنگ دوری کردن
He is distantly related to us . نسبت دوری با ما دارد
Doom [نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
buttress spacing دوری محورهای پشت بندها
to distance [dissociate] oneself from دوری [قطع همکاری] کردن از
elude طفره زدن دوری کردن از
eluded طفره زدن دوری کردن از
patellate بشکل قاب یا دوری یاطشت
eluding طفره زدن دوری کردن از
He is distantly related to me . بامن نسبت دوری دارد
elusive کسی که ازدیگران دوری میکند
abduction دوری از مرکز بدن قیاسی
eludes طفره زدن دوری کردن از
lord of misrule متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
christian era مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
kenosis اعتقادباینکه مسیح بصورت ادمی جنبه خدایی را ازخوددورساخته است
monophysite کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
passionist عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
Chrismon [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
mugwump سیاست و حزب بازی دوری میکند
to turn one's back on somebody از کسی دوری کردن [اصطلاح مجازی]
essene راهب یهودی) عضوفرقهای که دوقرن پیش ازامدن مسیح درفلسطین تشکی
apocrypha کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
to dissociate [disassociate] oneself from somebody [something] از کسی [چیزی] دوری [قطع همکاری] کردن
patelliform مانند کاسه زانو بشکل قاب یا دوری یا طشت
She resolved to give him a wide berth in future. [She decided to steer clear of him in future.] او [زن] تصمیم گرفت در آینده ازاو [مرد] دوری کند.
encratites فرقهای ازنصاراکه ازگوشت خوردن وباده نوشی واختیارجفت دوری می
to transubstantiate تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
master slave manipulator بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
evangelic پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
Gezellig <adj.> دنج دلپذیر راحت. اشاره ضمنی به زمانی که با عزیزان بعد از چند وقت دوری میگذرانید.
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
isolationism سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
polycyclic چند حلقهای چند دوری
back out دوری کردن از الغاء کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com