Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
English
Persian
distantly
دور به مسافت زیاد
Search result with all words
long
طی مسافت زیاد توپ
long-
طی مسافت زیاد توپ
longed
طی مسافت زیاد توپ
longer
طی مسافت زیاد توپ
longest
طی مسافت زیاد توپ
longs
طی مسافت زیاد توپ
long distance
دارای مسافت زیاد
long-distance
دارای مسافت زیاد
Other Matches
photo distance
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path for attenuation
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
range scale
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
attenuation mean free path
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
short international
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
range section
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
windsor round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
vehicle stopping distance
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
coincidence range finder
مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
mean free path absorption
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
absorption mean free path
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
telemetering
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
distance
مسافت
short range
کم مسافت
short-range
کم مسافت
distances
مسافت
ranged
مسافت
length
مسافت
lengths
مسافت
range
مسافت
ranges
مسافت
telemeter
مسافت سنج
range determination
تخمین مسافت
telephone
در یک مسافت طولانی
range drum
طبله مسافت
telephoned
در یک مسافت طولانی
telephoning
در یک مسافت طولانی
proximity fuze
از مسافت دور
metrograph
مسافت سنج
sight distance
مسافت دید
racing course
مسافت مسابقه
odometer
مسافت سنج
odometry
مسافت پیمایی
telephones
در یک مسافت طولانی
supporting distance
مسافت پشتیبانی
taximeter
مسافت سنج
range determination
تعیین مسافت
range sensing
تخمین مسافت
known distance
مسافت معلوم
viameter
مسافت پیما
trochometer
مسافت پیما
odograph
مسافت سنج
range adjustment
تنظیم مسافت
close range
مسافت نزدیک
plotting scale
خط کش مسافت یاب
air distance
مسافت هوایی
hauls
مسافت حمل
burst range
مسافت ترکش
jacob's staff
مسافت سنج
rangefinders
مسافت یاب
intervalometer
مسافت سنج
range finding
مسافت یابی
blooming train
مسافت نورد
range indicator
شاخص مسافت
range indicator
طبله مسافت
range finder
مسافت یاب
range indicator
مقیاس مسافت
hauling
مسافت حمل
test course
مسافت ازمایش
training distance
مسافت تمرین
range scale
طبله مسافت
ranging
مسافت یابی
haul
مسافت حمل
range calibration
تنظیم مسافت
hauled
مسافت حمل
telemetry
مسافت سنجی
equidistance
مسافت مساوی
ranging
مسافت یابی کردن
eying
دیدخوب با تشخیص مسافت
telephone modal distance
مسافت مکالمه تلفنی
taximeter
مسافت نمای تاکسی
telemetry
مسافت سنجی رادیویی
mile
مقیاس سنجش مسافت
miles
مقیاس سنجش مسافت
leader's rule
تعیین مسافت امن
long-distance
دارای مسافت دور
eyes
دیدخوب با تشخیص مسافت
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
spots
مسافت یابی کردن
telemeter
دورسنج مسافت سنج
tachymeter
دوربین مسافت یاب
flash ranging
مسافت یابی نوری
torpedo run
مسافت طی شده اژدر
long distance
دارای مسافت دور
flights shooting
مسابقه مسافت نه هدف
eye
دیدخوب با تشخیص مسافت
tachometric sight
دوربین مسافت سنج
tachometric sight
دوربین مسافت یاب
tachometer
کیلومترشمار مسافت سنج
limit
مسافت یا مدت مسابقه
eyeing
دیدخوب با تشخیص مسافت
spot
مسافت یابی کردن
macrometer
مسافت یاب نوری
range finder
مسافت سنج دریایی
range disk
میز تصحیح مسافت
measuring magnifier
مسافت یاب دقیق
measurer whell
چرخ مسافت سنج
mean free path
مسافت ازاد میانگین
macrometer
دوربین مسافت سنج
ranging pole
شاخصهای مسافت یابی
range rake
الیداد مسافت سنج
range spotting
تخمین مسافت کردن
range table
جدول مسافت توپ
range board
میز تنظیم مسافت
long distance supply
تغذیه مسافت دور
mean free path
مسافت ازاد متوسط
range finding
تخمین مسافت کردن
equidistant
دارای مسافت مساوی
sound ranging
مسافت یابی صوتی
range keeper
محاسب مسافت توپ
leg
مسافت طی شده قایق در یک دور
course
مسیر رفت و برگشت مسافت
courses
مسیر رفت و برگشت مسافت
arming range
مسافت مسلح شدن گلوله
band
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
legs
مسافت طی شده قایق در یک دور
range drum
طبله بستن مسافت به توپ
bands
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
weaving distance
طول تلاقی مسافت همبری
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
marathon
دو ماراتون به مسافت 09124 متر
coincidence adjustment
تعیین مسافت به وسیله انطباق
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
fetch
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
air distance
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
fetched
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
safe distance
مسافت امن اطراف مین
fetches
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
coursed
مسیر رفت و برگشت مسافت
loran
رادار مسافت سنج دریایی
marathons
دو ماراتون به مسافت 09124 متر
measuring magnifier
مسافت یاب مخصوص فواصل کم
metropolitan area network
شبکه گسترده در مسافت محدود.
mileage
مسافت طی شده به وسیله خودرو
overtaking sight distance
مسافت دید برای سبقت گرفتن
make time
<idiom>
بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
mpg
مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
baseball throw
مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
target range
مسافت هدف میدان تیر مشقی
short course
مسابقه شنا به مسافت 52 وحداکثر 05 متر
speeding
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
speeds
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
speed
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
range marker
شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
speedograph
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
black box
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
vista
منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
phoning
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
vistas
منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
range calibration
تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
flash ranging location
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
phone
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoned
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phones
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
shorter
مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
tachograph
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
winning post
تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد
short
مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
range sensing
تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
airline
کوتاهترین مسافت بین دو نقطهی کرهی زمین
airlines
کوتاهترین مسافت بین دو نقطهی کرهی زمین
shortest
مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
surcharge
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
telesthesia
احساس چیزی از مسافت دوربدون دخالت حواس پنجگانه
facing distance
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
mileage on departure
[arrival]
اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت
[ورود]
خودرو
Targa
بیتی . 2-آداپتور گرافیکی با renolation بالا مسافت Truevision
Is mileage included?
آیا شامل مایل مسافت پیموده شده هم میشود؟
glide ratio
نسبت مسافت طی شده به هرپای فرود با هواپیمای بی موتور
components
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
component
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
velocity gradiant
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
infinity
مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
gaps
مسافت بین نوک هدف وصفحه نشانه از نظر کمانگیر
sextant
وسیله اندازه گیری ارتفاع ستارگان مسافت سنج دریایی
gap
مسافت بین نوک هدف وصفحه نشانه از نظر کمانگیر
air mass
جریان تودهء عظیمی از هواکه مسافت زیادی را در سطح زمین طی میکند
perigee
نقطه حداقل مسافت در مدارسفینه فضایی نققه حضیض مدار سفینه
lay up
ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
densities
تعداد بیتهایی که در یک واحد مسافت در دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
density
تعداد بیتهایی که در یک واحد مسافت در دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
leader's rule
روش تعیین مسافت امن هنگام اجرای تیر بالای سربوسیله تیربار
generations
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود
generation
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود
gunner's rule
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
halving
نیم حباب منطبق شونده درانواع دوربینها و مسافت یابها برای تراز کردن
photoresist
روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com