Dictiornary-Farsi | دور حدود فعالیت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (10 milliseconds)

English	Persian
orbit	دور حدود فعالیت
orbited	دور حدود فعالیت
orbits	دور حدود فعالیت


Search result with all words

sphere	مرتبه حدود فعالیت
spheres	مرتبه حدود فعالیت
Other Matches

upper memory	کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
range	حدود
neiggourhood	حدود
precincts	حدود
ranged	حدود
ranges	حدود
actuality	فعالیت
in the neighbourhood	در حدود
compass	حدود
tether	حدود
tethered	حدود
tethering	حدود
purview	حدود
scantling	حدود
vicinity	حدود
definition	حدود
definitions	حدود
function	فعالیت
functioned	فعالیت
functions	فعالیت
neighborhoods	حدود
neighbourhood	حدود
neighbourhoods	حدود
tethers	حدود
stir	فعالیت
activity	فعالیت
stirred	فعالیت
stirrings	فعالیت
stirs	فعالیت
activeness	فعالیت
module	حدود
modules	حدود
ambit	حدود
activation	فعالیت
acting	فعالیت
activities	فعالیت
precinct	حدود
delimit	حدود
exercise	فعالیت
thereabouts	در آن حدود
delimited	حدود
well nigh	در حدود
exercises	فعالیت
exercised	فعالیت
realms	حدود
realm	حدود
delimiting	حدود
delimits	حدود
about <adv.>	حدود
limit	حدود
perambulation	حدود
confine	حدود
scope	حدود
well-nigh	در حدود
confining	حدود
roughly <adv.>	حدود
about	در حدود
auxiliary activity	فعالیت فرعی
activity quotient	بهر فعالیت
activity rate	نرخ فعالیت
business activity	فعالیت بازرگانی
publicity drive	فعالیت تبلیغاتی
activity coefficient	ضریب فعالیت
advertising campaign	فعالیت تبلیغاتی
activity ratio	نسبت فعالیت
activity time	زمان هر فعالیت
whereabouts	درچه حدود
activity wheel	گردونه فعالیت
activation	به فعالیت دراوردن
verge	نزدیکی حدود
verges	نزدیکی حدود
activity analysis	تحلیل فعالیت
activity chart	نمودار فعالیت
activity cycle	چرخه فعالیت
activity drive	سائق فعالیت
activity light	چراغ فعالیت
activity of soil	فعالیت خاک
in the neighborhood of	در حدود [ریاضی]
cerebration	فعالیت مغزی
somatotonic	فعالیت گرا
probability limits	حدود احتمالی
optical activity	فعالیت نوری
operational environment	محیط فعالیت
operating level	سطح فعالیت
operant	فعالیت کننده
politicking	فعالیت سیاسی
off year	سال کم فعالیت
thereabouts	در حدود آن وقت
low activity	فعالیت پایین
purview	حدود میدان
within cry	در حدود صد ارس
purview of an occupation	حدود کاری
reactivation	فعالیت مجدد
therabout	دران حدود
random activity	فعالیت تصادفی
thereabout	دران حدود
somatotonia	فعالیت گرایی
trimester	در حدود سه ماه
turn over	عایدی فعالیت
with in ear shot	در حدود صدا رس
limits of confidence	حدود اطمینان
limit of fire	حدود اتش
delimitation	تعیین حدود
delimitation	تحدید حدود
critical activity	فعالیت بحرانی
confidence limits	حدود اطمینان
confidence limits	حدود اعتماد
coextensive	هم حدود وثغور
coastal frontier	حدود ساحلی
class limits	حدود طبقه
limit check	مقابله حدود
in round numbers 00	در حدود 001 عد د
hey day	روز پر فعالیت
hereabout	دراین حدود
graphic limits	حدود گرافیکی
on stream	درحال فعالیت
class interval	حدود طبقه
out-	خارج از حدود
demarcation	تعیین حدود
outed	خارج از حدود
run	ردپا حدود
range	حدود وسعت
inaction	بدون فعالیت
periphery	محیط حدود
inactivity	عدم فعالیت
runs	ردپا حدود
lines	حدود رویه
ranges	حدود وسعت
ranges	حدود محدوده
ranged	حدود وسعت
out	خارج از حدود
vicinity	در حدود در اطراف
gamut	حدود حیطه
range	حدود محدوده
boundary	حدود چیزی
boundary	حدود یکان
boundaries	حدود چیزی
boundaries	حدود یکان
ranged	حدود محدوده
line	حدود رویه
ventured	فعالیت اقتصادی
activating	به فعالیت پرداختن
confinement	تحدید حدود
reaching	وسعت حدود
reaches	وسعت حدود
reached	وسعت حدود
reach	وسعت حدود
events	عمل یا فعالیت
event	عمل یا فعالیت
frontiers	حدود و ثغور
ventures	فعالیت اقتصادی
venturing	فعالیت اقتصادی
activates	به فعالیت پرداختن
peripheries	محیط حدود
yaw	تجاوز از حدود
activate	به فعالیت پرداختن
activated	به فعالیت پرداختن
yawed	تجاوز از حدود
venture	فعالیت اقتصادی
scope	میدان و برد و حدود
outre	خارج از حدود معمولی
electioneer	فعالیت انتخاباتی کردن
whereabout	حدود تقریبی مکان
demarcated	تعیین حدود کردن
gross motor activity	فعالیت حرکت عمده
demarcates	تعیین حدود کردن
demarcating	تعیین حدود کردن
byways	کار یا فعالیت جنبی
file activity ratio	نسبت فعالیت پرونده
ultra vires	تجاوز از حدود اختیارات
byway	کار یا فعالیت جنبی
demarcate	تعیین حدود کردن
compass	حدود وثغور حوزه
efficiency	فعالیت مفید بازده
seismism	فعالیت لزرشی وارتعاشی
tolerance	حدود قابل تحمل
tolerances	حدود قابل تحمل
self activity	فعالیت خود بخود
class i activity	فعالیت امادی طبقه 1
mark out a ground	تحدید حدود زمین
pickup	تجدید فعالیت چیدن
limitation clause	عبارت تعیین حدود
limitation clause	ماده تعیین حدود
inbound	محصور در حدود معینی
trade cycle	دوره فعالیت تجاری
slumps	کاهش فعالیت رکود
activity sampling	نمونه گیری از فعالیت
delimiting	تعیین کردن حدود
delimiting	تحدید حدود کردن
business cycle	دور فعالیت بازرگانی
delimits	تعیین کردن حدود
delimits	تحدید حدود کردن
muzzling	مانع فعالیت شدن
class ii activity	فعالیت امادی طبقه 2
delimited	تحدید حدود کردن
delimited	تعیین کردن حدود
muzzles	مانع فعالیت شدن
muzzled	مانع فعالیت شدن
forms	سابقه فعالیت اسب
background	فعالیت ارتباط دادهای