Dictiornary-Farsi | دولا شدگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
recvrvature	دولا شدگی


Other Matches

gelation	بسته شدگی سفت شدگی
imminution	کم شدگی باریک شدگی
diploid	دولا
double bottom	ته دولا
dual	دولا
two ply	دولا
reclinate	دولا
in a stooping position	دولا
creepingly	دولا دولا
double	دولا
two-ply	دولا
doubled up	دولا
geminate	دولا
duplexes	دولا
doubled	دولا
duplex	دولا
bend	دولا کردن
duplexes	دولا دولایی
crouches	دولا شدن
duplex	دولا دولایی
double up	دولا شدن
double cloth	پارچه دولا
buckles	دولا کردن
buckled	دولا کردن
buckle	دولا کردن
crouch	دولا شدن
crouching	دولا شدن
doubling	دولا سازی
bows	دولا کردن
bowing	دولا کردن
bowed	دولا کردن
bow	دولا کردن
doubling	دولا تابی
crouched	دولا شدن
conduplicate	از درازا دولا شده
buckled plate	صفحه دولا شده
slouchy	دولا دولاراه رونده
marline or line	طناب کوچک دولا
furring	تخته پوشی دولا
folded dipole	انتن دو قطبی دولا
double v machine	دستگاه دولا کننده ورق
slouch	با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
slouched	با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
slouching	با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
slouches	با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
geniculation	خم شدگی
dostortion	کج شدگی
neck	نخ شدگی
necks	نخ شدگی
the mast has raked	کج شدگی
bottling	نخ شدگی
embeddeness	حک شدگی
erection	شق شدگی
depressions	کم شدگی
erections	شق شدگی
depression	کم شدگی
depressions	گود شدگی
gasification	تبخیر شدگی
gelidity	بسته شدگی
depression	گود شدگی
homogenization	هم جنس شدگی
sprains	رگ برگ شدگی
spraining	رگ برگ شدگی
intensification	افزون شدگی
invagination	غلاف شدگی
lateral yield	له شدگی جانبی
liquescence	مایع شدگی
sprained	رگ برگ شدگی
flocculence	قلنبه شدگی
flagginess	ول شدگی اویختگی
desuetude	موقوف شدگی
diminution	کم شدگی تحقیر
dilution	رقیق شدگی
contractions	جمع شدگی
distotion factor	ضریب کج شدگی
contraction	جمع شدگی
leakages	فاش شدگی
leakage	فاش شدگی
expulsions	بیرون شدگی
expulsion	بیرون شدگی
erasure	پاک شدگی
eviration	هذیان زن شدگی
expunction	پاک شدگی
expurgation	پاک شدگی
fixedness	تثبیت شدگی
sprain	رگ برگ شدگی
necking	باریک شدگی
nigrescence	سیاه شدگی
turn over	واژگون شدگی
diffusion	پخش شدگی
encrustation	دلمه شدگی
offsetting	دوخم شدگی
offset	دوخم شدگی
conglomerations	گلوه شدگی
conglomeration	گلوه شدگی
narrowing	تنگ شدگی
sclerosis	سخت شدگی
translocation	جابجا شدگی
tight coupling	جفت شدگی
occlusion	بسته شدگی
occlusion	جفت شدگی
pairing	جفت شدگی
paralysation	فلج شدگی
petrifaction	سنگ شدگی
puchery	جمع شدگی
pulverization	خرد شدگی
purler	پرت شدگی از سر
polarization	قطبی شدگی
scleriasis	سفت شدگی
encrustations	دلمه شدگی
strobilation	باریک شدگی
congestion	جمع شدگی
detruncation	کوتاه شدگی
blotting	پاک شدگی
choking	اب بند شدگی
shortening	کوتاه شدگی
hardening	سفت شدگی
elongation	دراز شدگی
damnation	لعنت شدگی
acetification	ترش شدگی
smelting	ذوب شدگی
blots	پاک شدگی
petrification	سنگ شدگی
blotted	پاک شدگی
blot	پاک شدگی
acceptability	قبول شدگی
shrinkage	چروک شدگی
locking	قفل شدگی
scarlet	سرخ شدگی
dispersion	پخش شدگی
bronchocele	بزرگ شدگی
carburization	پودر شدگی
coupling	جفت شدگی
incalescence	گرم شدگی
puckering	جمع شدگی
puckered	جمع شدگی
crookedness	انحناء و کج شدگی
pucker	جمع شدگی
hybridization	هیبرید شدگی
fading	محو شدگی
removal	جدا شدگی
concretion	سفت شدگی
coagulation	دلمه شدگی
puckers	جمع شدگی
comminution	خرد شدگی
shrinkage stress	خستگی جمع شدگی
sclerosis	سفت شدگی بافتها
malposition	جابجا شدگی جنین
constriction	فشار تنگ شدگی
constrictions	فشار تنگ شدگی
varicosity	گشاد شدگی سیاهرگ
condensation	جمع شدگی تکاثف
supersession	جانشینی لغو شدگی
malady	فاسد شدگی بیماری
maladies	فاسد شدگی بیماری
scloroderma	سفت شدگی پوست
shrinkage coefficient	ضریب جمع شدگی
yielding	تسلیم شدگی فلز
scleroma	سفت شدگی بافتها
diffraction broadening	پهن شدگی پراشی
gerontomorphosis	پیر شدگی نژاد
encephalomalacia	نرم شدگی مغز
depressions	گود شدگی فرودافت
accru	اجتماع فراهم شدگی
erethism	تحریک شدگی زیاد
erasure	حک جای پاک شدگی
edge triggered	با رها شدگی لبهای
digression	پرت شدگی ازموضوع
disseisin	محروم شدگی ازتصرف
degree of shrinkage	ضریب جمع شدگی
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
hepatization	سفت شدگی بافته
depression	گود شدگی فرودافت
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
shrinkage	وابست جمع شدگی
shrinks	انقباض چوروک شدگی
breaking	پاره گی قطع شدگی
shrinking	انقباض چوروک شدگی
shrink	انقباض چوروک شدگی
domesticity	زندگانی خانگی رام شدگی
dc coupling	جفت شدگی جریان مستقیم
fixation	خیره شدگی تعلق خاطر
depigmentation	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
enlarged tonsils	بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
fixations	خیره شدگی تعلق خاطر
dipole dipole coupling	جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
strobilization	تشکیل رشته باریک شدگی
shrinkage prevention	وسیله جلوگیری از جمع شدگی
coupling	جفت شدگی اتصال درگیری
incarcerated hernia	جمع شدگی کیسه فتق
scrappiness	اوراق شدگی ستیزه جویی
scoliosis	کج شدگی تیره پشت ازپهلو
senile keratosis	کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
hydrargyia or rism	مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
individuation	تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
doubled	مضاعف کردن دولا کردن
doubled up	مضاعف کردن دولا کردن
double	مضاعف کردن دولا کردن
ply yarn	نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
budding	تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار