English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
mandatory power دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
Other Matches
interventions هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
intervention هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
recode کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
stratocracy حکومت یا دولت نظامی
colonial government دولت یا حکومت مستعمراتی
government فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
governments فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
serviced منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
safe conduct سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
governmentalize تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
enclaves ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclave ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
loan word واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
parody نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
parodies نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
vacuity قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
unless otherwise specified مگر به ترتیب دیگری تعیین شده باشد
unless otherwise agreement مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
notification عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
tandems باقی گذاشتن دو میله که یکی پشت دیگری باشد
ullage قسمتی از حجم بشکه یا هرفرف دیگری که خالی باشد
optimizer برنامهای که برنامه دیگری را تنظیم میکند تا کاراتر باشد
tandem باقی گذاشتن دو میله که یکی پشت دیگری باشد
make a diplomatic representation به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
aristocracies حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracy حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
acronym کلمه ای که از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد
remainder حالتی که وجودیافتن امری منوط به تحقق امر دیگری باشد
semi-detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
acronyms کلمه ایکه از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد
off print چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
the funds قرضه دولتی سهام وام دولتی
minimim wage law قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
escheat حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
defaulting مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
crown debt طلب دولتی بستانکاری دولتی
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
overflow وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflowed وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflows وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
content addressable addressing محلی که آدرس آن محتوای آن و نه آدرس دیگری باشد
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
default در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
hagiarchy حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
totalitarianism سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
federal state دولت متحده یا دولت اتحادی
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
technocracy حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
autocracy حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracies حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy حکومت خدا حکومت روحانیون
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
emulation رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
civicism اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
subrogate بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letters نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
home rule حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
clime سرزمین
region سرزمین
terren سرزمین
mainland سرزمین
terrain سرزمین
land سرزمین
eldorado سرزمین زر
land n سرزمین
territories سرزمین
territory سرزمین
climes سرزمین
regions سرزمین
land سرزمین دیار
el dorado سرزمین زر کشورزرخیز
wonderlands سرزمین پرنعمت
cloud-cuckoo-land سرزمین اوهام
land سرزمین عرصه
wonderlands سرزمین عجایب
wonderland سرزمین پرنعمت
spatial planning امایش سرزمین
wonderland سرزمین عجایب
wilderness سرزمین نارام
mother land سرزمین مادری
rough country سرزمین ناهموار
cloudworld سرزمین پریان
southland سرزمین جنوب
annexation of territory الحاق سرزمین
ice field سرزمین یخی
fertile land سرزمین بارور
no man's land سرزمین بی صاحب
land mass سرزمین بزرگ
fertile land سرزمین حاصلخیز
immeasureable land سرزمین بیکران
canaan سرزمین موعوداسرائیل
wildernesses سرزمین نارام
terrene زمین سرزمین
Wales سرزمین ویلز
land masses سرزمین بزرگ
homeland سرزمین پدر و مادر
home سرزمین پدر و مادر
ornis کلیه مرغان یک سرزمین
mandated territory سرزمین تحت قیمومت
occupied territory سرزمین اشغال شده
homelands سرزمین ابا و اجدادی
cloud-cuckoo-land سرزمین خواب و خیال
dreamland سرزمین خواب وخیال
in iranian territory در خاک [سرزمین] ایران
homeland سرزمین ابا و اجدادی
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
shangri شهر زیبا سرزمین دلخواه
soiling سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soils سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
light latitudes نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
A part of Iranian territory. بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
soil سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
sponsoring سرپرست
tutelar سرپرست
sponsor سرپرست
symposiarch سرپرست
supervisor سرپرست
leaders سرپرست
sponsors سرپرست
supervisors سرپرست
wardens سرپرست
leader سرپرست
warden سرپرست
attendants سرپرست
superintendents سرپرست
superintendent سرپرست
caretakers سرپرست
attendant سرپرست
director سرپرست
directors سرپرست
guideless بی سرپرست
warden سرپرست
caretaker سرپرست
skipper سرپرست
skippering سرپرست
skippered سرپرست
guardians سرپرست
guardian سرپرست
skippers سرپرست
mandatory سرپرست
swale سرزمین گود و مرطوب تلوتلو خوردن
avifauna کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
flora کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
fauna کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
wilderness صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
wildernesses صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
heptarchic دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
maverick ادم بی سرپرست
husbandman سرپرست خانه
sponsored حامی سرپرست
officiant کشیش سرپرست
archon افسر سرپرست
drop master سرپرست پرش
matron سرپرست کودکان
scoutmasters سرپرست پیشاهنگان
scoutmaster سرپرست پیشاهنگان
negotiator سرپرست مذاکرات
custodian مسئول سرپرست
custodians مسئول سرپرست
chief negotiator سرپرست مذاکرات
leader of the negotiations سرپرست مذاکرات
network administrator سرپرست شبکه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com