English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (1 milliseconds)
English Persian
bilobate دولختی منقسم بدو لخته
Other Matches
dispart منقسم کردن
lobulate منقسم به مقطعهای کوچک
trifurcate بسه قسمت منقسم شدن
coagulum لخته
floccule لخته
clods لخته
lobed لخته لخته
clod لخته
partite منقسم به قسمتهای جدا جدا
lobulation لخته کوچک
coagulation لخته شدن
curdling chemistry شیمی لخته
dispergation لخته زدایی
flocculate لخته شده
lobule لخته کوچک
grume لخته خون
pig iron اهن لخته
peptization لخته زدایی
pig lead لخته سرب
clogs لخته شدن
clogged لخته شدن
coagulate لخته شدن
coagulated لخته شدن
coagulates لخته شدن
coagulating لخته شدن
clot لخته خون
clots لخته خون
clotting لخته خون
gory لخته شده
clog لخته شدن
coagulation لختگی لخته شدن
gore خون بسته و لخته شده
thrombus خون منعقد شده در رگ لخته
goring خون بسته و لخته شده
gores خون بسته و لخته شده
the lobes of the liver لخته ها یاگوشه ها یا تیکههای جگر
gored خون بسته و لخته شده
thrombosis تشکیل لخته خون در عروق ترمبوزیس
thromboses تشکیل لخته خون در عروق ترمبوزیس
plasmin دیاستاز عامل تجزیه لخته خون
lobes اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
hemophilia بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
cyanogen agent عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
puddling تبدیل اهن لخته به اهن ساخته یا فولاد
pig iron اهن کوره قالگری لخته اهن
clotting دلمه شدن لخته شدن
clot دلمه شدن لخته شدن
clots دلمه شدن لخته شدن
blood agent عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com