Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
circle
دویدن در مسیر منحنی
circled
دویدن در مسیر منحنی
circles
دویدن در مسیر منحنی
circling
دویدن در مسیر منحنی
Other Matches
curves
خط منحنی منحنی مسیر
curving
خط منحنی منحنی مسیر
curve
خط منحنی منحنی مسیر
curl
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curled
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curls
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
to jink
[colloquial]
[British English]
در دویدن
[راه رفتن]
[رانندگی کردن]
ناگهان مسیر را تغییر دادن
vertex height
قله منحنی مسیر
trajectories
منحنی مسیر گلوله
ballistic
منحنی مسیر گلوله
trajectory
منحنی مسیر گلوله
road movement graph
منحنی مسیر راهپیمایی
square in
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
line offset method
روش نقشه برداری از یک مسیر منحنی
lofts
ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
loft
ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
pass pattern
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
curvilineal
دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
phillips curve
منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
evolute
بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
lead curve
خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
shift of a demand curve
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
iso product curve
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
outsides
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outside
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
races
دویدن
raced
دویدن
race
دویدن
runs
دویدن
to run through
دویدن
run
دویدن
Running
<adj.>
دویدن
double
دویدن
doubled up
دویدن
doubled
دویدن
roil
دنبال هم دویدن
leaps
جستن دویدن
tracks
مسابقه دویدن
tracked
مسابقه دویدن
running with the ball
با توپ دویدن
runout
محوطه دویدن
cursorial
مستعد دویدن
outrunning
در دویدن جلوافتادن
track
مسابقه دویدن
leaped
جستن دویدن
leap
جستن دویدن
footrace
مسابقه دویدن
outrun
در دویدن جلوافتادن
outruns
در دویدن جلوافتادن
winder
دویدن سریع
re-run
دوباره دویدن
re-running
دوباره دویدن
re-runs
دوباره دویدن
to bolt
با سرعت دویدن
on the go
<idiom>
مشغول دویدن
run for it
<idiom>
به ضرب دویدن
scuttles
بسرعت دویدن
scuttling
بسرعت دویدن
re-ran
دوباره دویدن
jog
اهسته دویدن
jogs
اهسته دویدن
scuttle
بسرعت دویدن
trig
تر وتمیز دویدن
jogging
اهسته دویدن
scuttled
بسرعت دویدن
jogged
اهسته دویدن
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
long wind
طاقت زیاد دویدن
sprints
با حداکثر سرعت دویدن
dinger
دویدن به پایگاه اصلی
to start
شروع کردن به دویدن
sprinted
با حداکثر سرعت دویدن
he fell to the ground
دویدن اغازکردبزمین افتاد
sprint
با حداکثر سرعت دویدن
circuit clout
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
to break into a run
شروع کردن به دویدن
jog
دویدن بصورت یورتمه
To interrupt someone. To butt in.
تو حرف کسی دویدن
jogged
دویدن بصورت یورتمه
jogging
دویدن بصورت یورتمه
jogs
دویدن بصورت یورتمه
outkick
تندتر از رقیب دویدن
base running
دویدن بسوی پایگاه
rerun
عمل دوباره دویدن
run way
محوطه دویدن هواپیما
road work
دویدن جادهای در تمرین بوکس
ground game
روش استفاده از مانور دویدن
roll out
دویدن هواپیما روی باند
departure end
انتهای محوطه دویدن هواپیما
break-in
درمیان صحبت کسی دویدن
break-ins
درمیان صحبت کسی دویدن
to run a race
در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
break in
درمیان صحبت کسی دویدن
false starts
دویدن قبل ازصدای تپانچه
to run for the bus
برای گرفتن اتوبوس دویدن
false start
دویدن قبل ازصدای تپانچه
arresting system runout
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
depth contour
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
to take a run-up
با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
to overrun oneself
از دویدن زیاد خود را خسته کردن
threshholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
go
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
goes
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
buttonhook
نوعی پاس با جلو دویدن وبرگشت ناگهانی
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
back-up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
quarterback sneak
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
rompy
مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
rompish
مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
drag bunt
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
back up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
even time
دویدن 001 یارد معادل 5/19متر در01 ثانیه
triple threat
بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
to ran a person hard
کسیرا ازپشت سردنبال کردن درست پشت سرکسی دویدن
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
slant
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
run-up
[start-up]
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
slants
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
leg bye
امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
He is trying to run before he has learned do walk.
<proverb>
او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
hang
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
breaks
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
scrambling
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
crump
منحنی
curve
خط منحنی
curve tracer
منحنی کش
curvate
منحنی
curved
منحنی
curvated
منحنی
curl
خم منحنی
v curve
منحنی "وی "
inflexion
خم منحنی
out of straight
منحنی
wrap-around
منحنی
round
منحنی
j curve
منحنی جی
nodes
منحنی
node
منحنی
roundest
منحنی
curve
منحنی خم
curve
منحنی
curled
خم منحنی
curving
منحنی
curving
منحنی خم
curving
خط منحنی
bent
منحنی
curves
منحنی خم
curves
منحنی
curves
خط منحنی
s curve
منحنی اس
s curve
منحنی S
curls
خم منحنی
curve plotter
منحنی کش
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
transformation curve
منحنی تبدیل
total revenue curve
منحنی درامد کل
summation curve
منحنی تراکمی
total cost curve
منحنی هزینه کل
tensile curve
منحنی کشش
supply curve
منحنی عرضه
three centred curve
منحنی سه مرکزی
voltage curve
منحنی ولتاژ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com