Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
roll out
دویدن هواپیما روی باند
Search result with all words
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
Other Matches
approach schedule
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
run way
محوطه دویدن هواپیما
departure end
انتهای محوطه دویدن هواپیما
overshoot
فرودسایشی هواپیما روی باند
overshooting
فرودسایشی هواپیما روی باند
overshoots
فرودسایشی هواپیما روی باند
landing strips
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strip
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
angle of departure
زاویه صعود هواپیما از روی باند
threshholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
course light
روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
interband transition
انتقال باند- باند
control surface
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
runs
دویدن
to run through
دویدن
races
دویدن
Running
<adj.>
دویدن
doubled up
دویدن
double
دویدن
race
دویدن
raced
دویدن
run
دویدن
doubled
دویدن
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
jog
اهسته دویدن
re-ran
دوباره دویدن
leaped
جستن دویدن
jogged
اهسته دویدن
jogging
اهسته دویدن
run for it
<idiom>
به ضرب دویدن
tracked
مسابقه دویدن
running with the ball
با توپ دویدن
runout
محوطه دویدن
leap
جستن دویدن
leaps
جستن دویدن
jogs
اهسته دویدن
roil
دنبال هم دویدن
on the go
<idiom>
مشغول دویدن
scuttling
بسرعت دویدن
scuttles
بسرعت دویدن
track
مسابقه دویدن
tracks
مسابقه دویدن
trig
تر وتمیز دویدن
cursorial
مستعد دویدن
outrun
در دویدن جلوافتادن
outrunning
در دویدن جلوافتادن
outruns
در دویدن جلوافتادن
footrace
مسابقه دویدن
to bolt
با سرعت دویدن
winder
دویدن سریع
scuttled
بسرعت دویدن
scuttle
بسرعت دویدن
re-runs
دوباره دویدن
re-running
دوباره دویدن
re-run
دوباره دویدن
bands
باند
band
باند
band width
باند
To interrupt someone. To butt in.
تو حرف کسی دویدن
rerun
عمل دوباره دویدن
sprint
با حداکثر سرعت دویدن
sprinted
با حداکثر سرعت دویدن
sprints
با حداکثر سرعت دویدن
outkick
تندتر از رقیب دویدن
jog
دویدن بصورت یورتمه
jogs
دویدن بصورت یورتمه
long wind
طاقت زیاد دویدن
jogging
دویدن بصورت یورتمه
jogged
دویدن بصورت یورتمه
circles
دویدن در مسیر منحنی
dinger
دویدن به پایگاه اصلی
he fell to the ground
دویدن اغازکردبزمین افتاد
base running
دویدن بسوی پایگاه
circling
دویدن در مسیر منحنی
circled
دویدن در مسیر منحنی
circle
دویدن در مسیر منحنی
circuit clout
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
to start
شروع کردن به دویدن
to break into a run
شروع کردن به دویدن
airstrip
باند فرودگاه
runway
باند پرواز
Citizens' Band
باند خصوصی
runways
باند فرودگاه
runway
باند فرودگاه
Citizens' Band
باند شهروندان
error band
باند خطا
x band
باند- ایکس
frequency band
باند بسامد
frequency band
باند فرکانس
energy band
باند انرژی
x band
باند فرکانس
landing strip
باند فرود
airstrips
باند فرودگاه
side band
باند کناری
run way
باند فرود
approach route
مسیرفرود به باند
band width
پهنای باند
bandwidth
پهنای باند
air strip
باند فرودگاه
photographic strip
باند عکاسی
baseband
باند پایه
landing strips
باند فرود
broad band
پهن باند
broad band
باند پهن
broadband
پهن باند
wave band
باند موج
wideband
پهنای باند
approach line
خط تقرب به باند
runways
باند پرواز
side band
ساید باند
hachi maki
باند دور سر
k band
باند فرکانس
bands
باند بانداژ
interband
باند میانی
j band
باند فرکانس
intermediate band
باند میانی
strapping
باند پیچی
Gate
ورودی به باند
guard band
باند نگهبان
p band
باند فرکانس
wavebands
باند موج
strip
باند فرود
band
باند بانداژ
waveband
باند موج
to run a race
در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
false start
دویدن قبل ازصدای تپانچه
road work
دویدن جادهای در تمرین بوکس
arresting system runout
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
break in
درمیان صحبت کسی دویدن
ground game
روش استفاده از مانور دویدن
break-in
درمیان صحبت کسی دویدن
false starts
دویدن قبل ازصدای تپانچه
break-ins
درمیان صحبت کسی دویدن
to run for the bus
برای گرفتن اتوبوس دویدن
launching pad
باند پرتاب موشک
broadband antenna
انتن با باند گسترده
air strip
باند فرود یاپرواز
approach end
ابتدای باند فرود
interband telegraphy
تلگراف باند میانی
approach route
مسیر تقرب به باند
band switch
کلید تغییر باند
launching pads
باند پرتاب موشک
mine strip
باند مین گذاری
long wave band
باند موج بلند
bleeding
باند تداخل امواج
landing mat
باند فرود اضطراری
aperiodic antenna
انتن با باند گسترده
wideband channel
مجرای پهن باند
wideband channel
کانال پهن باند
frequency band width
پهنای باند فرکانس
frequency band compression
تراکم باند فرکانس
memory bandwidth
پهنای باند حافظه
broadband exchange
تعویض پهن باند
image band
باند فرکانس تصویر
modulation handwidth
پهنای باند مدولاسیون
narrowband
پهنای باند باریک
nominal bandwidth
پهنای باند نامی
broadband amplifier
فزونساز باند گسترده
broadband channel
مجرای پهنای باند
broadband channel
کانال پهن باند
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
to overrun oneself
از دویدن زیاد خود را خسته کردن
to take a run-up
با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
band pass filter circuit
مدار صافی باند پاس
vestigial sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com