Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
electric dipole
دو قطبی الکتریسیته
electric doublet
دو قطبی الکتریسیته
Other Matches
polar regions
مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
polar plot
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
orientation forces
نیروهای دو قطبی- دو قطبی
dipole dipole bond
پیوند دو قطبی- دو قطبی
circumpolar constellation
صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
polar stereographic
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
electricity
الکتریسیته
creepage
مد الکتریسیته
voltage source
منبع الکتریسیته
brain potential
الکتریسیته مغز
positive electricity
الکتریسیته مثبت
electrically
مربوط به الکتریسیته
electrical
مر بوط به الکتریسیته
static electricity
الکتریسیته ساکن
inductive capacity
ثابت دی الکتریسیته
electric conduction
هدایت الکتریسیته
nuclear electricity
الکتریسیته هستهای
negative electricity
الکتریسیته منفی
electro physic
فیزیک الکتریسیته
induced electricity
الکتریسیته القائی
electrical quantity
مقدار الکتریسیته
electric generator
مولد الکتریسیته
electric current
جریان الکتریسیته
electric conductor
هادی الکتریسیته
animal electricity
الکتریسیته بدن
electrostatics
الکتریسیته ساکن
magnetoelectric
مربوط به الکتریسیته القایی
piezo electric effect
اثر پیزو- الکتریسیته
hot wire
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wired
سیم حاوی الکتریسیته
electrometer valve
لامپ الکتریسیته سنج
hot-wiring
سیم حاوی الکتریسیته
electrometer tule
لامپ الکتریسیته سنج
coulomb
واحد اندازه الکتریسیته
hot-wires
سیم حاوی الکتریسیته
generator
وسیله تولید الکتریسیته
hot-wire
سیم حاوی الکتریسیته
generators
وسیله تولید الکتریسیته
polar
دارای الکتریسیته مثبت و منفی
replenishes
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenish
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenished
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
electric
آنچه با الکتریسیته کار میکند
replenishing
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
watts
واحد اندازه گیری الکتریسیته
insulators
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulator
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
watt
واحد اندازه گیری الکتریسیته
static
الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
ribbon switch
مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
mains electricity
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
phase difference
اختلاف فاز جریان الکتریسیته
inductivity
ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
nonsparking
ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
galvanism
جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
permittivity
واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
conductors
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductor
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
hydro-electric
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro electric
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
charge
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
electrostatic charge
بار الکتریسیته ساکن
[که در اثر مالش بوجود می آید.]
powers
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
decibels
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
powered
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
ieee
Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
decibel
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
homopolar
هم قطبی
diode
دو قطبی
dipole
دو قطبی
double pole
دو قطبی
polar
قطبی
unipolar
تک قطبی
unipolar
یک قطبی
bipolar
دو قطبی
arctic
قطبی
IEC connector
استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
iee /s 00
مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
three pin plug
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
one pole switch
کلید یک قطبی
polar compound
ترکیب قطبی
terminal voltage
ولتاژ قطبی
single contact switch
کلید یک قطبی
polar angle
زاویه قطبی
polar bond
پیوند قطبی
magnetic doublet
دو قطبی مغناطیسی
two terminal network
شبکه دو قطبی
moment of a dipole
گشتاور دو قطبی
two electrode valve
لامپ دو قطبی
multi contact
چند قطبی
multipolar
چند قطبی
multipole
چند قطبی
north star
ستاره قطبی
lodestaror load
ستاره قطبی
polar coordinate
مختصات قطبی
polarization current
جریان قطبی
polar relay
رله قطبی
polarized relay
رله قطبی
polar solvent
حلال قطبی
polar winds
بادهای قطبی
polar transmission
مخابره قطبی
polar variable
متغیر قطبی
polar vector
بردار قطبی
unipolarity
حالت یک قطبی
unipolar armature
ارمیچر تک قطبی
polarizing filter
صافی قطبی
polar coordinates
مختصات قطبی
polaris
ستاره قطبی
polestar
ستاره قطبی
pole armature
ارمیچر قطبی
polar diagram
نقشه قطبی
polar distance
فاصله قطبی
polar molecule
مولکول قطبی
polar vortex
ورتکس قطبی
lodestar
ستاره قطبی
arctic regions
نواحی قطبی
arctic regions
مناطق قطبی
aurora
شفق قطبی
bipolar cells
یاختههای دو قطبی
polarization
قطبی شدگی
crystal rectifier
دو قطبی بلورین
diode
لامپ دو قطبی
dipolar ion
یون دو قطبی
zwitterion
یون دو قطبی
dipole antenna
انتن دو قطبی
dipole interaction
بر هم کنش دو قطبی
dipole moment
گشتاور دو قطبی
arctic basin
حوضچه قطبی
polarities
تمایل قطبی
Pole Star
ستاره قطبی
polarities
ویژگی قطبی
polarity
تمایل قطبی
polarity
ویژگی قطبی
polarized
قطبی شده
polarization
قطبی سازی
polarised
قطبی کردن
polarises
قطبی کردن
polarising
قطبی کردن
polarize
قطبی کردن
polarizes
قطبی کردن
polarizing
قطبی کردن
fitchet
گربه قطبی
triode
لامپ سه قطبی
loadstar
ستاره قطبی
four pole
چهار قطبی
hexod
لامپ شش قطبی
hexode
لامپ شش قطبی
foumart
گربه قطبی
actinoelectric
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
monitor
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
electronic
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
monitors
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitored
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
polarize
قطبی کردن یا شدن
tetrode
لامپ چهار قطبی
polarizes
قطبی کردن یا شدن
multi electrode valve
لامپ چند قطبی
semipolar molecule
مولکول نیم قطبی
semiconductor diode
دو قطبی نیم رسانا
polarizing
قطبی کردن یا شدن
heteropolar bond
پیوند ناجور قطبی
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
homopolar bond
پیوند جور قطبی
magnetic dipole moment
گشتاور دو قطبی مغناطیسی
isolation diode
لامپ دو قطبی خودکار
magnetic quadrupole
چهار قطبی مغناطیسی
circumpolar stars
ستارگان دور قطبی
polar coordinates
مختصات قطبی
[ریاضی]
arctic
مربوطه به نواحی قطبی
unipolar
سلولهای عصبی یک قطبی
polarised
قطبی کردن یا شدن
polarises
قطبی کردن یا شدن
triode amplifier
فزون ساز سه قطبی
molecular dipole moment
گشتاور دو قطبی مولکولی
polarising
قطبی کردن یا شدن
unipolar psychosis
روان پریشی یک قطبی
duopsony
انحصار دو قطبی خرید
four terminal network
شبکه چهار قطبی
polar chart
نمودار با مختصات قطبی
polar duplex telegraphy
تلگراف دو جهتی قطبی
dipole dipole forces
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
polar diagram
نمودار با مختصات قطبی
polar coordinates
دستگاه مختصات قطبی
polar covalent bond
پیوند کووالانسی قطبی
duopoly
انحصار دو قطبی فروش
octode
لامپ هشت قطبی
pentode
لامپ پنج قطبی
folded dipole
انتن دو قطبی دولا
multipole moment
گشتاور چند قطبی
heptode
لامپ هفت قطبی
bipolar affective disorder
اختلال عاطفی دو قطبی
circumpolar stars
ستارگان پیرا قطبی
image phase constant
ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
equivalent diode voltage
ولتاژ لامپ دو قطبی هم ارز
y parameter
پارامتر چهار قطبی ایگرگ
fitchew
پوست راسو یا گربه قطبی
polar coordinate system
دستگاه مختصات قطبی
[ریاضی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com