Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
diaeresis
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
dieresis
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
Other Matches
b
دومین حرف الفبای انگلیسی که ازحروف بی صداست
double row spot welding
جوشکاری نقطهای زنجیرهای جوشکاری نقطهای دوردیفه
spoonerism
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
crate
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
improver
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
flies blow meat
حشرات روی گوشت تخم میگذارند
epergne
زیورشاخه دارکه دروسط میزغذاخوری میگذارند
dress improver
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
crates
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
cellaret
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
cruet stand
پایه تنگ هاوشیشه هاکه درسفره میگذارند
mortarboard
کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
jobot
توری یا چین چینی که برای ارایش درسینه بند زنانه میگذارند
mortarboards
کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
meringues
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
meringue
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
pin point
نقطهای
point defect
نقص نقطهای
point function
تابع نقطهای
point group
گروه نقطهای
point contact
تماس نقطهای
point charge
بار نقطهای
point discharge
تخلیه نقطهای
point imperfection
ناکاملی نقطهای
point estimation
براورد نقطهای
point operation
عمل نقطهای
point estimation
تخمین نقطهای
point particle
ذره نقطهای
point load
بار نقطهای
point indentification
هویت نقطهای
point target
اماج نقطهای
point estimate
براورد نقطهای
point elasticity
کشش نقطهای
spot welding
جوشکاری نقطهای
point contact
کنتاکت نقطهای
bridge spot weld
جوشکاری نقطهای
dot product
ضرب نقطهای
multipoint
چند نقطهای
two point threshold
استانه دو نقطهای
dot matrix
ماتریس نقطهای
spot welding
جوش نقطهای
multipoint line
خط چند نقطهای
pinpoint target
هدف نقطهای
transposition system
سیستم رمز با استفاده ازحروف در هم ریخته سیستم رمز در هم
diglottic stimulation
تحریک دو نقطهای زبان
dichoglottic stimulation
تحریک دو نقطهای زبان
dot matrix character
کاراکتر ماتریس نقطهای
dot matrix printers
چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printer
چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix printer
چاپگر یا ماتریس نقطهای
lattice point group
گروه نقطهای شبکه
dot matrix printers
چاپگر با ماتریس نقطهای
multipoint circuit
مدار چند نقطهای
rpbis
همبستگی دو رشتهای نقطهای
point biserial correlation
همبستگی دو رشتهای نقطهای
point contact rectifier
یکسو کننده نقطهای
single row spot welding
جوشکاری نقطهای سری
spot welding machine
دستگاه جوش نقطهای
spot welding electrode
الکترود جوشکاری نقطهای
divers
بعضی
several
بعضی
cretain
بعضی
some
بعضی
known datum point
نقطهای با مختصات وگرای معلوم
putlog
تیر وتخته روی تخته بندی ساختمان که معماران پا روی ان میگذارند کف چوب بست
putlock
تیر وتخته روی تخته بندی ساختمان که معماران پا روی ان میگذارند کف چوب بست
changeling
بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
changelings
بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
sometimes
بعضی اوقات
sometimes
بعضی مواقع
alleged
بنابگفتهء بعضی
allegedly
بنابگفتهء بعضی
once in a while
<adv.>
بعضی ازاوقات
occasionally
<adv.>
بعضی ازاوقات
frequently
[quite often]
<adv.>
بعضی ازاوقات
welded contact rectifier
یکسو کننده نقطهای جوش شده
Mamihlapinatapai
نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
piezoelectric
ارتباط در بعضی موادکریستالی
previous spot
نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
grazing point
نقطهای که مسیر گلوله به مانع برخورد میکند
terminal
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
terminals
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
cutin
پوشش خارجی بعضی گیاهان
bell-conopy
[سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
head spot
نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
phantom section
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
check point
نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
chitin
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
proconsul
افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
hookup
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
megaspore
هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
nurse a grudge
<idiom>
احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
lunitidal interval
فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
goat antelope
نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
awn
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
draft mode
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
vanishing
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanished
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
bote
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
vanish
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
index number
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
hyposensitize
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
zonate
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
stenosis
تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
vanishes
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
turning point
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning points
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
accenting
تلفظ
accents
تلفظ
accent
تلفظ
accented
تلفظ
pronunciation
تلفظ
pronunciations
تلفظ
pronouncing
تلفظ
cacoepy
تلفظ بد
... however sometimes it just can't be helped.
... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
myelin sheath
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
popeye
در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
tuning pipe
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
neural net
مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
cabin blower
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
occasional
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
filters
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filter
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
velarization
تلفظ کامی
enunciates
تلفظ کردن
enunciated
تلفظ کردن
enunciate
تلفظ کردن
mispronunciation
تلفظ نادرست
laissez aller
تلفظ به فرانسه
lam dacism
تلفظ حرف
orthoepist
درست تلفظ کن
mispronounciation
تلفظ نادرست
pronouncing
تلفظ دار
pronounces
تلفظ کردن
vocalization
تلفظ صوتی
enunciating
تلفظ کردن
pronounceable
قابل تلفظ
mispronunciations
تلفظ نادرست
mispronunciation
تلفظ غلط
tunes
لحن تلفظ
pronounce
تلفظ کردن
enounce
تلفظ کردن
mispronunciations
تلفظ غلط
tune
لحن تلفظ
autoharp
سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
White Paper
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
aspirate
بانفس تلفظ کردن
well-spoken
دارای تلفظ خوب
sigmatismus lateralis
تلفظ کناری حرف " س "
sigmatism
تلفظ نادرست حرف " س "
phonics
تلفظ وهجاهای کلمات
accentuates
با تکیه تلفظ کردن
orthoepy
فن درست تلفظ کردن
aspirates
بانفس تلفظ کردن
sibilate
مانندحرف " س " تلفظ کردن
anglicizes
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicized
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
accentuate
با تکیه تلفظ کردن
accentuated
با تکیه تلفظ کردن
mispronounced
غلط تلفظ کردن
accentuating
با تکیه تلفظ کردن
sibilation
تلفظ بشکل حرف " س "
mispronounce
غلط تلفظ کردن
mispronounces
غلط تلفظ کردن
mispronouncing
غلط تلفظ کردن
anglicised
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicises
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicising
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
tonemic
دارای تلفظ مشابه
anglicize
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicizing
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
burr
غلیظ تلفظ کردن
enunciation
تلفظ واضح و روشن
emphasizes
باقوت تلفظ کردن
emphasizing
باقوت تلفظ کردن
intonations
طرز قرائت تلفظ
tolay street on
باتکیه تلفظ کردن
burred
غلیظ تلفظ کردن
burring
غلیظ تلفظ کردن
burrs
غلیظ تلفظ کردن
intonation
طرز قرائت تلفظ
emphatic
باقوت تلفظ شده
anglicization
تلفظ یا نوشتن بطرزانگلیسی
cacology
تلفظ یا انشاء غلط
lisps
شل وسرزبانی تلفظ کردن
lisped
شل وسرزبانی تلفظ کردن
lisp
شل وسرزبانی تلفظ کردن
jaw breaking
دشوار برای تلفظ
orthoepic
وابسته به تلفظ درست
zed
تلفظ انگلیسی حرف Z
zee
تلفظ امریکایی حرف Z
aspirating
بانفس تلفظ کردن
lisping
شل وسرزبانی تلفظ کردن
enouce
تلفظ کردن افهارکردن
emphasised
باقوت تلفظ کردن
diction
تلفظ واضح و روشن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com