Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
goosewing
دو پهلو بادبان
Other Matches
To toss and turn. To roll over.
از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
line abreast
کشتی هایی که پهلو به پهلو می روند
They were walking three abreast.
سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
sailed
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
working sails
بادبان معمولی که با بادبان سبک یا سنگین در موقع تغییرشدت باد فرق دارد
foresail
بادبان عمده دگل جلو کشتی بادبان پایین
collateral
پهلو به پهلو متوازی
side by side columns
ستونهای پهلو به پهلو
galncing collision
برخورد پهلو به پهلو
by
از پهلو
sideling
از پهلو
one-sided
یک پهلو
sideward
از پهلو
abreast
پهلو به پهلو
sides
پهلو
two-edged
دو پهلو
two edged
دو پهلو
sidewards
از پهلو
side view
از پهلو
nip and tuck
پهلو به پهلو
decagon
ده پهلو
side by side
پهلو به پهلو
along side
در پهلو
sexangle
شش پهلو
ship side
پهلو
laterally
از پهلو
side
پهلو
one sided
یک پهلو
triangles
سه پهلو سه بر
triangle
سه پهلو سه بر
side arm
از پهلو
flanking
پهلو
flank
پهلو
hexagons
شش پهلو
broadsides
به پهلو
hand
پهلو
three sided
سه پهلو
sidling
از پهلو
yoko
پهلو
handing
پهلو
flanked
پهلو
broadside
به پهلو
sideways
از پهلو
hexagon
شش پهلو
along side
پهلو به پهلوی
multilateral
چند پهلو
sideswipe
پهلو زدن به
sideswipes
پهلو زدن به
octagon
هشت پهلو
octagons
هشت پهلو
lateral flexion
خم شدن به پهلو
it has sides
سه پهلو دارد
pneumonia
سینه پهلو
many-sided
چند پهلو
pentagon
پنج پهلو
pentagons
پنج پهلو
sides
پهلو کناره
skid
به پهلو سریدن
transferring
پهلو- رفت
transfers
پهلو- رفت
side
پهلو کناره
skidded
به پهلو سریدن
skidding
به پهلو سریدن
many sided
چند پهلو
skids
به پهلو سریدن
transfer
پهلو- رفت
multivocal
چند پهلو
list
یک پهلو شدن
double-entendres
حرف دو پهلو
double entendres
حرف دو پهلو
double entendre
حرف دو پهلو
double talk
جمله دو پهلو
polygons
بسیار پهلو
heptagonal
هفت پهلو
sideway
فرعی از پهلو
polygon
بسیار پهلو
slab sided
پهن پهلو
broadsides
ناو به پهلو
broadside
ناو به پهلو
yoko geri
ضربه به پهلو
slides
حرکت از پهلو
slide
حرکت از پهلو
sidestroke
شنای پهلو
equilateral
دو پهلو برابر
pitch diameter
قطر پهلو
quindec agon
پانزده پهلو
pentangular
پنج پهلو
polygonal
بسیار پهلو
prevarication
حرف دو پهلو
peripeneumony
سینه پهلو
pulmonitis
سینه پهلو
side blown converter
مبدل پهلو دم
quinquelat eral
پنج پهلو
octangular
هشت پهلو
scalene
نابرابر پهلو
septilateral
هفت پهلو
equilateral triangle
سه پهلو برابر
[ریاضی]
crab
به پهلو حرکت کردن
To sleep on ones side.
روی پهلو خوابیدن
palter
دو پهلو سخن گفتن
lateralrelationship
نسبت در خط افقی از پهلو
equiangular triangle
سه پهلو برابر
[ریاضی]
yoma tsuki
ضربه با دو دست به پهلو
companionship
مصاحبت پهلو نشینی
quadrilateral
چهار پهلو چهارضلعی
pinwheel
چرخش از پهلو بدوربارفیکس
sidewinder
ضربت سنگین از پهلو
quadrilaterals
چهار پهلو چهارضلعی
pneumococcus
میکرب سینه پهلو
harbourage
پهلو گرفتن در بندر
crabs
به پهلو حرکت کردن
equivocal
دارای ابهام دو پهلو
sidestepped
صعود پلهای از پهلو
sidestep
صعود پلهای از پهلو
sidestepping
صعود پلهای از پهلو
sidesteps
صعود پلهای از پهلو
chinese landing
پهلو گرفتن به سبک چینی
emulates
برابری جستن با پهلو زدن
emulated
برابری جستن با پهلو زدن
emulate
برابری جستن با پهلو زدن
emulating
برابری جستن با پهلو زدن
To dock . To berth.
پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
lateral pass
پاس توپ فوتبال از پهلو
scissor kick
پای قیچی در شنای پهلو
scotch verdict
حکم غیرقطعی ودو پهلو
sailcloth
بادبان
sail
بادبان
brail
بادبان
batten pocket
بادبان
velorum
بادبان
sailed
بادبان
vela
بادبان
inhauler
بادبان کش
inhaul
بادبان کش
sailings
بادبان
yaw
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
yawed
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
pleuropneumonia
ذات الجنب توام با سینه پهلو
reefers
بادبان جمع کن
lateen sail
بادبان سه گوش
fill away
بادبان اراستن
fill away
بادبان برافراشتن
gasket
بادبان بند
gaskets
بادبان بند
to clew up
[ a sail
بالاکشیدن بادبان
unfurling
بادبان گستردن
unfurls
بادبان گستردن
cut of sail
برش بادبان
catboat
قایق تک بادبان
to take in a reef
بادبان را تو گذاشتن
foot
پایین بادبان
foresail
بادبان سینه
topsail
بالاترین بادبان
reefer
بادبان جمع کن
lateen rig
بادبان 3 گوشه
main sail
بادبان اصلی
sail area
سطح بادبان
unfurl
بادبان گستردن
unfurled
بادبان گستردن
jigger
بادبان کوچک
mainsail
بادبان اصلی
inhauler
ریسمان بادبان کش
jackstay
بادبان بند
mizzen sail
بادبان پاشنه
halyard
ریسمان بادبان
halliard
ریسمان بادبان
bacon
گوشت نمک زدهء پهلو و پشت خوک
isosceles triangle
مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
isosceles triangles
مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
luff
لبه جلویی بادبان
sail loft
جایگاه بادبان سازی
ship rigged
دارای بادبان مربع
head sail
بادبان جلوی دکل
rig
بادگل و بادبان اراستن
furl
پیچیدن و بستن بادبان
furled
پیچیدن و بستن بادبان
head sail
بادبان جلو کشتی
furling
پیچیدن و بستن بادبان
miz
واپسین بادبان کشتی
shake out
باز کردن بادبان
furls
پیچیدن و بستن بادبان
skysail
بادبان فوقانی کشتی
shake-out
باز کردن بادبان
shake-outs
باز کردن بادبان
mainsail
بادبان اصلی کشتی
airing
هوا خوری بادبان
tackline
طناب بادبان جلو
topsoil
بادبان اصلی ناو
set sail
بالا بردن بادبان
press of sail or canvas
بادبان بفراخور باد
clew
گوشه پایین بادبان
frigate
کشتی بادبان دار
afterleech
بادبان جلوی قایق
frigates
کشتی بادبان دار
under bare poles
با دکل خالی بی بادبان
brail up
جمع کردن بادبان
rigs
بادگل و بادبان اراستن
rigged
بادگل و بادبان اراستن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com