English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (7 milliseconds)
English Persian
shore patrol دژبان ساحلی
Other Matches
shore patrol انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
picquet دژبان
military police دژبان
castle ward دژبان
picket guard دژبان
castellan دژبان
red cap دژبان
picketed پاسدار یا دژبان
disciplinary barracks زندان دژبان
pickets پاسدار یا دژبان
picket پاسدار یا دژبان
ship's corporal دژبان دریایی
provost marshal دژبان پادگان
air police دژبان نیروی هوایی
armed forces police دژبان نیروهای مسلح
marshall رئیس دژبان کوتال
provost marshal رئیس دژبان کوتوال
beach diagram طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
bridge head سر پل ساحلی
coastal ساحلی
beach head سر پل ساحلی
seasider ساحلی
sea board خط ساحلی
bridgehead line خط سر پل ساحلی
inshore water اب ساحلی
coastlines خط ساحلی
strandline خط ساحلی
inshore ساحلی
coastline خط ساحلی
offing اب ساحلی
beach reserves ذخایر ساحلی
littoral ناحیه ساحلی
beach patrol نگهبان ساحلی
coastal route مسیر ساحلی
land breeze باد ساحلی
coastal zone منطقه ساحلی
beach patrol گشتی ساحلی
costal frontier مرز ساحلی
martello قلعه ساحلی
groyne سد یا دیواره ساحلی
coastal patrol گشتی ساحلی
inshorepatrol گشتی ساحلی
cabotage کشتیرانی ساحلی
cabotage تجارت ساحلی
coast defence پدافند ساحلی
coastal artillery توپخانه ساحلی
coast station ایستگاه ساحلی
inshore water ابهای ساحلی
coastal frontier حدود ساحلی
intermediate type submarine cable کابل ساحلی
inshore current جریان اب ساحلی
boat telephone تلفن ساحلی
inshore current جریانات ساحلی
beach organization یکان ساحلی
beach obstacle مانع ساحلی
shore boat تاکسی ساحلی
foreshores کمربند ساحلی
foreshore کمربند ساحلی
coastguards گارد ساحلی
coastguard گارد ساحلی
marinas تفرجگاه ساحلی
marina تفرجگاه ساحلی
shore patrol پلیس ساحلی
quays دیوار ساحلی
quay دیوار ساحلی
dune توده شن ساحلی
shore stablishment تاسیسات ساحلی
territorial sea دریای ساحلی
tidewater خط ساحلی کشند اب
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
territorial waters ابهای ساحلی
beach matting کف پوش ساحلی
over the beach operations عملیات ساحلی
beach face کمربند ساحلی
beach exit معبر ساحلی
beach exit گذرگاه ساحلی
links تپه ساحلی
shore erosion فرسایش ساحلی
beach erosion فرسایش ساحلی
landing craft کرجی ساحلی
barrier light نورافکن ساحلی
sea dike دیوار ساحلی
sanbar دیوار شنی ساحلی
costal frontier نوار مرزی ساحلی
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
levee دیواره ساحلی رودخانه
lidos میعادگاه قشنگ ساحلی
cabotage کشتی رانی ساحلی
beachmaster's unit یکان لجستیک ساحلی
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
beach minefield میدان مین ساحلی
beach matting تور سیمی ساحلی
beach group گروه خدمات ساحلی
beach flag پرچم مشخصه ساحلی
beach dump انبار موقت ساحلی
battalion landing team تیم ساحلی گردان
barrier reef مرجان سنگ ساحلی
lido میعادگاه قشنگ ساحلی
cabotage حمل ونقل ساحلی
coasters کشتی ویژه خط ساحلی
continental shelf حد ساحلی فلات قاره
coastal route راه ابی ساحلی
coastal frontier نوار مرزی ساحلی
coaster کشتی ویژه خط ساحلی
coastal navigation, coasting حمل و نقل ساحلی
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
phalarope مرغ ساحلی نوک دراز
cay تخته سنگ ساحلی درجزیره
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
Goa ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
beach reserves ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
tideland زمین ساحلی دستخوش جزرومد
shore party گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
surfbird مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
sea frontiers مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
beach organization یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
riviera ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
intracoastal sealift سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
willet مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
offshore در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
daymark علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
polder زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
rill جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
ports انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
intercoastal رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com