English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
radio button دکمه رادیو
Other Matches
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
single-breasted دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single breasted دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
bottle flower گل دکمه
knop دکمه
gemma دکمه
buttoned دکمه
buttoning دکمه
knob دکمه
buttons دکمه
botton دکمه
tuber دکمه
reset button دکمه
stop knob دکمه
shooting adjustment keys دکمه
button دکمه
tuberculum دکمه
shutter release button دکمه
tubercle دکمه
tubers دکمه
button hole جا دکمه
knobs دکمه
wirelesses رادیو
wireless رادیو
radioing رادیو
radio رادیو
radioed رادیو
radios رادیو
broadcasting رادیو
receiving set رادیو
neutralizing tool رادیو
aligning tool رادیو
a radio رادیو
gemmule دکمه گیاهک
knobbed دکمه دار
mouse button دکمه ماوس
snap fastener دکمه فشاری
sleeve link دکمه زنجیری
snap fastener دکمه قابلمه
gemmiparous دکمه اور
flue stop دکمه ارگ
buttonhook سگک دکمه
unbutton گشودن دکمه
unbuttoned گشودن دکمه
unbuttoning گشودن دکمه
push button دکمه فشاری
unbuttons گشودن دکمه
alarm push دکمه اژیر
Buttonhole کتی که در دو طرف دکمه دارد
buttonhook دکمه انداز
buttonhook قلاب دکمه
double breasted کت چهار دکمه
buttonholing سوراخ دکمه
buttonholes سوراخ دکمه
cuffs دکمه سردست
cuffing دکمه سردست
cuffed دکمه سردست
buttonhole سوراخ دکمه
buttonholed سوراخ دکمه
cuff دکمه سردست
battery receiver رادیو باتری
radiotelegraph رادیو تلگراف
broadcasting station ایستگاه رادیو
radiotrician تکنیسین رادیو
schematic diagram نقشه رادیو
banana pin دو شاخه رادیو
radiography عکسبرداری رادیو
radioactivity رادیو اکتیویته
radioisotope رادیو ایزوتوپ
skiagraphy رادیو گرافی
radiometer رادیو متر
radioisotope رادیو اکتیو
radio frequency choke چوک رادیو
radio engineering تکنیک رادیو
radio engineering مهندسی رادیو
radio telescope رادیو تلسکوپ
radio telescopes رادیو تلسکوپ
radio set دستگاه رادیو
radio relay رادیو رله
radio star اختر رادیو
radio tube لامپ رادیو
radioactive رادیو اکتیو
receptacles ژاک رادیو
air cell a battery باتری رادیو
receptacle ژاک رادیو
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
buttoned هرچیزی شبیه دکمه
buttoning هرچیزی شبیه دکمه
door stop دکمه کله قندی
beater ejector دکمه تعویض سر همزن
canopy release knob دکمه برقراری سایبان
olivette دکمه هسته خرمایی
fine adjustment knob دکمه تنظیم دقیق
push botton دکمه زنگ اخبار
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
viewfinder adjustment keys دکمه یابنده هدف
olivet دکمه هسته خرمایی
stud دکمه سردست دسته
condenser adjustment knob دکمه تنظیم تراکم
button هرچیزی شبیه دکمه
universal receiver رادیو برق و باتری
radio prospecting کشف معادن با رادیو
inverted l antenna انتن معمولی رادیو
radiocast توسط رادیو گستردن
l antenna انتن معمولی رادیو
aerial آنتن هوایی رادیو
radioluminescence رادیو لومینه سانس
wave band دسته امواج رادیو
on the air <idiom> بخشاز رادیو وتلوزیون
buzzes هوم کردن رادیو
buzzing هوم کردن رادیو
tune in <idiom> پخش از رادیو وتلوزیون
aerials انتن هوایی رادیو
radial محوری مربوط به رادیو
airwave امواج رادیو و تلویزیون
buzzed هوم کردن رادیو
radiotelephony مکالمه رادیو تلفنی
radon ماده رادیو اکتیو
blooper صدای نامطبوع رادیو
pick up <idiom> دریافت صدای رادیو و...
buzz هوم کردن رادیو
radials محوری مربوط به رادیو
boutonniere بریدگی یاشکاف جای دکمه
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
farcy bud دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
tuberculous دارای برامدگی یا دکمه مسلول
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
farcy button دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
eyeing دکمه یا گره سیب زمینی
eyes دکمه یا گره سیب زمینی
eying دکمه یا گره سیب زمینی
cornet a pistons یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
double breasted کتی که در دو طرف دکمه دارد
eye دکمه یا گره سیب زمینی
radiosonde دستگاه رادیو سوند هواسنجی
radiophotograph انتقال عکس بوسیله رادیو
radiostrontium استرونتیوم رادیو اکتیو استرونیتوم 09
low tension battery باتری فشار ضعیف رادیو
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
banana jack مادگی در رادیو برای دوشاخه
right دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righting دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
etui جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
righted دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
boutonniere گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
shell jacket بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
decayed کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
radiobroadcast پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
decaying کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decay کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decays کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
reefing jacket یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
double click احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
pushbutton آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
pelican crossing دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
programmable function keyboard صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
To turn on the light(radio, T. V). چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
To turn off the lights. (T. V. ,radio). چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
air time زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
transmission وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
transmissions وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
radiotherapy رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
to make a typo [American E] اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
clicks تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicked تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
O.K. دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
to make a typing error [mistake] اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
click تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
communication رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
relays دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relay دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
radiobiology مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
Programs menu زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
clicking فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
disc jockeys کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockey کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
tuner پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuners پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
doubled up ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
sound effects عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
facsimiles روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
facsimile روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
to press the button دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
spacing impulse نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
fax غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxes غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxing غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxed غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
click دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com