Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
push button
دکمه فشاری
snap fastener
دکمه فشاری
Search result with all words
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
Other Matches
compound compression
فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
single breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
komi
فشاری
compressive
فشاری
compression flange
عضو فشاری
compression flange
سپر فشاری
compression molding
قالبگیری فشاری
compression spring
فنر فشاری
compression strength
مقاومت فشاری
compression strength
تاب فشاری
compression strength
استحکام فشاری
push button switch
تکمه فشاری
pressure welding
جوشکاری فشاری
push button
کلید فشاری
thumb
دگمه فشاری
thumbed
دگمه فشاری
thumbing
دگمه فشاری
thumbs
دگمه فشاری
achi komi
دفاع فشاری
compression strength
توان فشاری
push shot
ضربه فشاری
compression stress
تنش فشاری
compression wave
موج فشاری
filter press
صافی فشاری
filterpress
پالونه فشاری
force feed oiler
روغندان فشاری
force pump
تلمبه فشاری
hard board
تخته فشاری
head pressure
ارتفاع فشاری
pressure butt welding
جوشکاری لب به لب فشاری
pression pipe
لوله فشاری
pressboard
تخته فشاری
pressure device
ماسوره فشاری
duplex pressure proportioner
مخلوط کن دو فشاری
pressure fraction
کسر فشاری
compressive load application
بار فشاری
pressure welding
جوش فشاری
compressive stress
تنش فشاری
compressive stress
خستگی فشاری
compressive yield point
حدجهمندگی فشاری
constrictor knot
گره فشاری
data compaction
داده فشاری
die cast
ریختن فشاری
pressure sweeping
روبیدن فشاری
push key
تکمه فشاری
push
ضربه فشاری
press key
تکمه فشاری
pushed
ضربه فشاری
pushes
ضربه فشاری
head
ارتفاع فشاری
thrust bolt
پیچ فشاری
stop knob
دکمه
buttons
دکمه
tubercle
دکمه
tuberculum
دکمه
knobs
دکمه
knob
دکمه
reset button
دکمه
shooting adjustment keys
دکمه
shutter release button
دکمه
gemma
دکمه
button hole
جا دکمه
knop
دکمه
botton
دکمه
bottle flower
گل دکمه
tuber
دکمه
tubers
دکمه
buttoning
دکمه
button
دکمه
buttoned
دکمه
compression specimen
نمونه ازمایش فشاری
pressure weldable
قابل جوشکاری فشاری
fumikumi
لگد فشاری به پایین
thrust hardness
درجه سختی فشاری
firing pressure device
ماسوره فشاری مین
compression test specimen
نمونه ازمون فشاری
press cutting
برش دهنده فشاری
pressure device
عامل فشاری مین
compressive yield point
نقطه لهیدگی فشاری
pressure lubrication
دستگاه روغنکاری فشاری
resistance pressure welding
جوشکاری فشاری مقاومتی
compression molding
ریخته گری فشاری
barometric altimeter
ارتفاع سنج فشاری
standard size whole brick
اجر فشاری معمولی
press casting
ریخته گری فشاری
compression riveter
دستگاه پرچ فشاری
brass pressure casting
برنج ریختگی فشاری
net push
ضربه فشاری از لب تور
pressure weld
جوش دادن فشاری
centralized oil shot system
روغنکاری متمرکز فشاری
cold pressed forging
اهنگری فشاری سرد
cold pressure welding
جوشکاری فشاری سرد
mae west
جلیقه نجات فشاری
double breasted
کت چهار دکمه
cuff
دکمه سردست
sleeve link
دکمه زنجیری
gemmule
دکمه گیاهک
buttonhole
سوراخ دکمه
radio button
دکمه رادیو
flue stop
دکمه ارگ
snap fastener
دکمه قابلمه
mouse button
دکمه ماوس
knobbed
دکمه دار
gemmiparous
دکمه اور
cuffed
دکمه سردست
cuffing
دکمه سردست
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
unbutton
گشودن دکمه
alarm push
دکمه اژیر
unbuttoned
گشودن دکمه
unbuttoning
گشودن دکمه
buttonhook
سگک دکمه
buttonhook
دکمه انداز
unbuttons
گشودن دکمه
buttonholed
سوراخ دکمه
buttonholes
سوراخ دکمه
cuffs
دکمه سردست
buttonholing
سوراخ دکمه
buttonhook
قلاب دکمه
tobi komi
ضربه فشاری پا در حال پرش
molten metal pressure welding
روش جوشکاری ذوبی-فشاری
pressure die casting
ریخته گری حدیدهای فشاری
pieze
واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
pitometer log
سرعت سنج فشاری پیتومتری
press cast process
فرایند ریخته گری فشاری
superincumbent
دارای فشار زیاد فشاری
thermit pressure welding
روش جوشکاری فشاری حرارتی
alumino thermit pressure welding
جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
thermit pressure welding
روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
drag in
<idiom>
پا فشاری روی موضوع دیگری
pressure casting
قطعه ریخته گری فشاری
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
push botton
دکمه زنگ اخبار
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
viewfinder adjustment keys
دکمه یابنده هدف
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
condenser adjustment knob
دکمه تنظیم تراکم
coarse adjustment knob
دکمه تنظیم زیرین
stud
دکمه سردست دسته
olivette
دکمه هسته خرمایی
olivet
دکمه هسته خرمایی
buttoning
هرچیزی شبیه دکمه
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
door stop
دکمه کله قندی
buttoned
هرچیزی شبیه دکمه
button
هرچیزی شبیه دکمه
bend
خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting process
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting machine
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
eyeing
دکمه یا گره سیب زمینی
tuberculous
دارای برامدگی یا دکمه مسلول
eye
دکمه یا گره سیب زمینی
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
eyes
دکمه یا گره سیب زمینی
eying
دکمه یا گره سیب زمینی
boutonniere
بریدگی یاشکاف جای دکمه
double breasted
کتی که در دو طرف دکمه دارد
cornet a pistons
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
farcy button
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
farcy bud
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
rolling press
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
shell jacket
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
righted
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
right
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righting
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
etui
جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
boutonniere
گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
bang
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
double click
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
programmable function keyboard
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
pushbutton
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
pelican crossing
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
reefing jacket
یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
clicks
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typo
[American E]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
clicked
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
click
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typing error
[mistake]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
O.K.
دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
drill press
متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
Programs menu
زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
clicking
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
brace
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
double
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled up
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
to press the button
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contrasted
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com