Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
English
Persian
thumb
دگمه فشاری
thumbed
دگمه فشاری
thumbing
دگمه فشاری
thumbs
دگمه فشاری
Other Matches
compound compression
فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
knop
دگمه
knosp
دگمه
bachelors button
گل دگمه
immortelle
گل دگمه
knobs
دگمه گرد
cleat knob
دگمه انگلیسی
knob
دگمه گرد
navigation
دگمه ها و واسط کاربر
sack coat
ژاکت یا کت دارای یک یا دوردیف دگمه
knobble
دگمه کوچک هموار کردن
left handed mouse
تشخیص Mouse به طوری که کار دو دگمه از پیش مشخص شده است
tabbing
ترتیب حرکت تمرکز از یک دگمه یا میدان به دیگر با انتخاب کلید tab
righting
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
righted
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
right
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
knitting pin
میل جوراب بافی یاکش بافی که درته ان دگمه یاگلولهای دارد
compressive
فشاری
komi
فشاری
hard board
تخته فشاری
compressive stress
تنش فشاری
force pump
تلمبه فشاری
force feed oiler
روغندان فشاری
data compaction
داده فشاری
filterpress
پالونه فشاری
filter press
صافی فشاری
compressive yield point
حدجهمندگی فشاری
constrictor knot
گره فشاری
compressive stress
خستگی فشاری
compression stress
تنش فشاری
die cast
ریختن فشاری
duplex pressure proportioner
مخلوط کن دو فشاری
head pressure
ارتفاع فشاری
push key
تکمه فشاری
snap fastener
دکمه فشاری
push button switch
تکمه فشاری
push shot
ضربه فشاری
pressure welding
جوشکاری فشاری
pressure welding
جوش فشاری
pressure sweeping
روبیدن فشاری
pressure fraction
کسر فشاری
pressure device
ماسوره فشاری
pressure butt welding
جوشکاری لب به لب فشاری
pression pipe
لوله فشاری
pressboard
تخته فشاری
press key
تکمه فشاری
thrust bolt
پیچ فشاری
compression strength
استحکام فشاری
push button
کلید فشاری
head
ارتفاع فشاری
achi komi
دفاع فشاری
compression molding
قالبگیری فشاری
compression flange
سپر فشاری
compression flange
عضو فشاری
pushes
ضربه فشاری
pushed
ضربه فشاری
push
ضربه فشاری
compression spring
فنر فشاری
compression strength
مقاومت فشاری
push button
دکمه فشاری
compression strength
توان فشاری
compression strength
تاب فشاری
compressive load application
بار فشاری
compression wave
موج فشاری
press casting
ریخته گری فشاری
standard size whole brick
اجر فشاری معمولی
brass pressure casting
برنج ریختگی فشاری
pressure lubrication
دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weldable
قابل جوشکاری فشاری
resistance pressure welding
جوشکاری فشاری مقاومتی
pressure weld
جوش دادن فشاری
pressure device
عامل فشاری مین
net push
ضربه فشاری از لب تور
barometric altimeter
ارتفاع سنج فشاری
cold pressed forging
اهنگری فشاری سرد
fumikumi
لگد فشاری به پایین
compression test specimen
نمونه ازمون فشاری
firing pressure device
ماسوره فشاری مین
compression specimen
نمونه ازمایش فشاری
compression riveter
دستگاه پرچ فشاری
press cutting
برش دهنده فشاری
compression molding
ریخته گری فشاری
compressive yield point
نقطه لهیدگی فشاری
cold pressure welding
جوشکاری فشاری سرد
thrust hardness
درجه سختی فشاری
centralized oil shot system
روغنکاری متمرکز فشاری
mae west
جلیقه نجات فشاری
thermit pressure welding
روش جوشکاری فشاری حرارتی
drag in
<idiom>
پا فشاری روی موضوع دیگری
superincumbent
دارای فشار زیاد فشاری
thermit pressure welding
روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
tobi komi
ضربه فشاری پا در حال پرش
pitometer log
سرعت سنج فشاری پیتومتری
pieze
واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
pressure die casting
ریخته گری حدیدهای فشاری
press cast process
فرایند ریخته گری فشاری
molten metal pressure welding
روش جوشکاری ذوبی-فشاری
pressure casting
قطعه ریخته گری فشاری
alumino thermit pressure welding
جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pressure die casting process
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
bend
خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting machine
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
rolling press
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
bangs
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
drill press
متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
braced
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
constant temperature pressure
welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pascal's law
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
compressive strength
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com