Dictiornary-Farsi | دیاگرام تامین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
safety diagram	دیاگرام تامین


Other Matches

country cover diagram	دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
garnishee	کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
remands	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment	تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remand	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
close in security	برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
communication security monitoring	کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
diagram	دیاگرام
track diagram	دیاگرام خط
diagrams	دیاگرام
charts	دیاگرام
charting	دیاگرام
charted	دیاگرام
chart	دیاگرام
illustrative digram	دیاگرام توضیحی
heyland diagram	دیاگرام هایلند
illustrative digram	دیاگرام مصور
equilibrium diagram	دیاگرام تعادل
loading diagram	دیاگرام بارگیری
deployment diagram	دیاگرام گسترش
load diagram	دیاگرام بار
indicator diagram	دیاگرام نشاندهنده
connection diagram	دیاگرام مداری
fig.	مخفف دیاگرام
connection diagram	دیاگرام اتصال
block diagram	بلوک دیاگرام
circuit diagram	دیاگرام مداری
expansion diaphragm	دیاگرام انبساط
scatter diagram	دیاگرام پراکنش
connecting diagram	دیاگرام اتصال
diagram	دیاگرام نمودار تصویر
diagrams	دیاگرام نمودار تصویر
circuit diagram	دیاگرام مسیر جریان
diagrams	شکل راهنما دیاگرام
coverage diagram	دیاگرام منطقه پوشش
diagram	شکل راهنما دیاگرام
field bistribution diagram	دیاگرام پخش میدان
inclination diagram	دیاگرام میل توپ
shape of the moment diagram	شکل دیاگرام خمشی
rectangular giagram	دیاگرام مستطیل شکل
microphone diagram	ممبران یا دیاگرام میکروفن
heyland diagram	دیاگرام دایرهای ماشین اسنکرون
shear and moment diagram	دیاگرام نیروی برشی و لنگرخمشی
communication security account	میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
boat diagram	دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
electronic	روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
characteristic diagram for the steel	دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
characteristic diagram for the concrete	دیاگرام مشخصه بتن دیاگرامی که تغییر شکلهای بتن را بر حسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
moment diagrams byparts	دیاگرام لنگر خمشی جزء به جزء
hedging	تامین
water supplies	تامین اب
securement	تامین
water supply	تامین اب
security	تامین
safety	تامین
safety limit	حد تامین
cover	تامین
coverings	تامین
covers	تامین
securing	تامین
funding	تامین وجه
the rule of law	تامین قضایی
insuring	تامین کردن
insures	تامین کردن
social security	تامین اجتماعی
the rule of law	تامین قانونی
troop safety	تامین عده ها
transmission security	تامین ارسال
insecurity	عدم تامین
financier	تامین اعتبارکننده
buffer zones	منطقه تامین
financiers	تامین اعتبارکننده
buffer zone	منطقه تامین
transmission security	تامین مخابره
take care of	تامین کردن
supply port	درگاه تامین
preservation of evidence	تامین دلیل
quia timet	حکم تامین
cryptosecurity	تامین رمز
provisioning	تامین ذخیره
electronic security	تامین الکترونیکی
factor of safety	عامل تامین
physical security	تامین تاسیسات
fulfill	تامین کردن
give security for	تامین کردن
local security	تامین محلی
safety factor	عامل تامین
safety factor	ضریب تامین
safety stakes	دستکهای تامین
signal security	تامین مخابراتی
security	تامین مصونیت
appropriation reimbur sement	تامین اعتبار
area security	تامین منطقه
buffer stock	تامین ذخیره
chemical security	تامین شیمیایی
collective security	تامین اجتماعی
committment	تامین اعتبار
communication security	تامین مخابراتی
internal security	تامین داخلی
ensuring	تامین کردن
ensures	تامین کردن
secure	درامان تامین
guarantee	تامین کردن
guaranteed	تامین کردن
guarantees	تامین کردن
protection	تامین نامه
covers	تامین کردن
supplied	تامین کردن
cover	تامین کردن
supplying	تامین کردن
secure	تامین کردن
coverings	تامین کردن
ensured	تامین کردن
supply	تامین کردن
procurement	تامین اماد
secures	درامان تامین
secures	تامین کردن
secures	تامین شده
ensure	تامین کردن
secure	تامین شده
social security system	نظام تامین اجتماعی
deficit financing	تامین کسر بودجه
social security act	قانون تامین اجتماعی
to feather ones nest	تامین اتیه کردن
system maintenance	تامین و نگهداری سیستم
social security benefits	منافع تامین اجتماعی
supply company	شرکت تامین کننده
continuing appropriation	تامین اعتبار پیوسته
collective security	تامین دسته جمعی
secures	تامین کردن هدف
social security organization	سازمان تامین اجتماعی
social security program	برنامه تامین اجتماعی
communication security	برقراری تامین مخابراتی
elegit	حکم تامین مدعی به
secure	مطمئن تامین کردن
make up a deficit	تامین کردن کسری
power supply	تامین کننده برق
levy a sum on a person's property	تامین خواسته کردن
secures	مطمئن تامین کردن
guarantee	تامین تضمین کردن
rear area security	تامین منطقه عقب
guaranteed	تامین تضمین کردن
safety officer	افسر تامین یکان
guarantees	تامین تضمین کردن
security for cost	تامین هزینه دادرسی
finance company	شرکت تامین مالی
security for costs	تامین هزینه دعوی
self protection	برقراری تامین از خود
emanitions security	تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
elevation of security	زیاد کردن تامین
secure	تامین کردن هدف
pacification	تامین ثبات داخلی
safety card	کارت تامین اتشبار
angle of safety	زاویه تامین گلوله
tucker	تامین غذا کردن
safety	برقرار کردن تامین
unemployment fund	صندوق تامین بیکاری
ups	تامین برق بی وقفه
water supply to navigation	تامین اب کانال کشتیرانی
continuing appropriation	مداومت تامین اعتبار
victual	خواربار تامین کردن
appropriation reimbur sement	تامین سپرده یاوثیقه
to ensure something	تامین کردن [چیزی]
finances	تامین هزینه پولی
financed	تامین هزینه پولی
finance	تامین هزینه پولی
bombline	خط تامین پرتاب بمب
financing	تامین هزینه پولی
transmission security	تامین ارسال پیام
area security	تامین منطقه عملیات
force development	برنامه تامین یا بسیج یکانها
safety card	کارت تامین جنگ افزار
report generator	برای تامین گزارش کامل
provide	میسر ساختن تامین کردن
provides	میسر ساختن تامین کردن
replevy	بادادن تامین ازتوقیف دراوردن
quia timet	قرار تامین دستور موقت
protect a bill	وجه براتی را تامین کردن
stability operations	عملیات تامین ثبات داخلی
garnisher	تامین کننده خواسته یامدعابه
cover	تامین زیان و خسارات بیمه
covers	تامین زیان و خسارات بیمه
social security contributions	پرداختی بابت تامین اجتماعی
safeguarded	قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarded	تامین کردن امن نگهداشتن
social security tax	مالیات سیستم تامین اجتماعی
safeguard	قفل حفافتی یا تامین دار
communication security custodian	مسئول وسایل تامین مخابراتی
safeguard	تامین کردن امن نگهداشتن
uniterruptable power supply	سیستم تامین برق بی وقفه
services	1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
supplied	تامین موجودی عرضه نمودن
supply	تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply	تامین موجودی عرضه نمودن
supplied	تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
troop program	برنامه تامین عدههای نظامی
coverings	تامین زیان و خسارات بیمه
user supplied	تامین شده توسط کاربر