Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
English
Persian
digitizer
دیجیتالی کننده
Search result with all words
digitizing tablet
لوح دیجیتالی کننده
graphics digitizer
دیجیتالی کننده گرافیکی
koalapad
صفحه دیجیتالی کننده ارزان برای ریزکامپیوترها
video digitizer
دیجیتالی کننده تصویری
Other Matches
digital
دیجیتالی
digital signal
سیگنال دیجیتالی
digital speech
گفتار دیجیتالی
digital transmission
انتقال دیجیتالی
digitize
دیجیتالی کردن
digitizing
دیجیتالی نمودن
digital data
داده دیجیتالی
digital recording
ضبط دیجیتالی
digital computer
کامپیوتر دیجیتالی
digital communications
ارتباطات دیجیتالی
digital repeater
تکرارکننده دیجیتالی
digital plotter
رسام دیجیتالی
digital control
کنترل دیجیتالی
digital data transmission
ارسال دیجیتالی داده
digital signal processing
پردازش دیجیتالی سیگنال
analog
از حالت آنالوگ به کد دیجیتالی
level
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levelled
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
leveled
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
image
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
images
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
levels
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
nrz
یکی از چند روش کدگذاری اطلاعات دیجیتالی روی نوارمغناطیسی
plotters
اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
plotter
اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
hard clip area
حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
faxed
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
fax
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxing
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
ecom
Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
laser
روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
framebuffer
یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
VRAM
حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی
lasers
روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
faxes
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
scanner
وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
grabber
مدار دیجیتالی سریع که یک تصویر تلویزیونی را در حافظه نگه می دارد تا بعدا توسط کامپیوتر پردازش شود
Babbage
nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
scanners
وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
DCC
نور مغناطیسی در یک جعبه فشرده که برای ذخیره سازی دادههای کامپیوتری یا سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتالی به کار می رود
analytical engine
ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
ADPCM
استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
Sound Recorder
امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
edp
پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
baseband
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
documented
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documenting
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
document
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
dims
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dimmed
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dim
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
attacking
تک کننده
commulator
یک سو کننده
refutatory
رد کننده
crepitant
خش خش کننده
fluxing oil
اب کننده
rebutter
رد کننده
syncopator
غش کننده
ear-splitting
کر کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
renunciant
رد کننده
puffer
پف کننده
renunciant
کننده
benders
خم کننده
prattfall
پچ پچ کننده
prater
پچ پچ کننده
bender
خم کننده
catterer
پچ پچ کننده
whisperer
پچ پچ کننده
noncommittal
رد کننده
refuser
رد کننده
refutative
رد کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
jaberer
پچ پچ کننده
squelcher
له کننده
mitigative
کم کننده
mitigatory
کم کننده
spurner
رد کننده
deletive
حک کننده
mumbler
من من کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com