Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
English
Persian
radar quardship
دیدبانی بارادار
Other Matches
bilateral spotting
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
spots
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spot
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
scanned
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scans
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scans
تجسس کردن بارادار
scanned
تجسس کردن بارادار
scan
تجسس کردن بارادار
acquiring
کشف و تعیین محل هدف بارادار
acquires
کشف و تعیین محل هدف بارادار
night vision
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
flank observation
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
observation
دیدبانی
espial
دیدبانی
observations
دیدبانی
army of observation
عده دیدبانی
aerial observation
دیدبانی هوایی
bilateral observation
دیدبانی دوجانبه
air observation
دیدبانی هوایی
visual observation
دیدبانی با چشم
bilateral observation
دیدبانی مضاعف
astronomic observation
دیدبانی نجومی
direct observation
دیدبانی مستقیم
observation sector
قطاع دیدبانی
loop-hole
سوراخ دیدبانی
watch tower
برج دیدبانی
visual observation
دیدبانی بصری
observing sector
منطقه دیدبانی
observing sector
قطاع دیدبانی
observation post
پست دیدبانی
o o line
خط دیدبانی سپاه
o o line
خط تقسیم دیدبانی
ground observation
دیدبانی زمینی
flank observation
دیدبانی جناحی
report
گزارش دیدبانی
watchtower
برج دیدبانی
loopholes
سوراخ دیدبانی
loophole
سوراخ دیدبانی
observing
دیدبانی کردن
neglected
دیدبانی نکنید
observed
دیدبانی کردن
observe
دیدبانی کردن
reports
گزارش دیدبانی
neglecting
دیدبانی نکنید
neglects
دیدبانی نکنید
reported
گزارش دیدبانی
watchtowers
برج دیدبانی
beacon
برج دیدبانی
observations
دیدبانی اتش
beacons
برج دیدبانی
neglect
دیدبانی نکنید
observes
دیدبانی کردن
observation
دیدبانی اتش
radar beacon
برج دیدبانی رادار
scope
وسیله دیدبانی یا بینایی
observed fire
تیر دیدبانی شده
optical
مربوط به دیدبانی بصری
pilothouse
اطاق دیدبانی کشتی
infrared viewer
دوربین دیدبانی شبانه
tog method
روش دیدبانی محوری
terrain spotting
دیدبانی کردن زمین
snooper scope
دوربین تعقیب و دیدبانی
apex angle
زاویه راسی دیدبانی
astronomic station
ایستگاه دیدبانی نجومی
surveillance
دیدبانی و مراقبت از منطقه
ground observation
دیدبانی ازروی زمین
tog method
روش دیدبانی در خط توپ هدف
folded optics
وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
weather observation
مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
air spot
تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
spotting
دیدبانی کردن دید زدن
visibility range
شعاع عمل دیدبانی یا دید
observed chart
طرح تیر دیدبانی شده
snooper
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
air spot
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
spotting
تنظیم تیر و دیدبانی اتش درتوپخانه دریایی
spotting line
خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
pibal
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
neglected
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
intermediate area
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
seen fire
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
sniper scope
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
spotting charge
خرج مشقی برای تصحیحات دیدبانی خرج مخصوص تنظیم تیر
pibal
تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
crested
دیدبانی غیر ممکن غیر قابل دید به وسیله مانع
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
interocular distance
فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
area search
کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
reduction coefficient
ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
observation
دیدبانی کردن مشاهده کردن
observations
دیدبانی کردن مشاهده کردن
visualreport
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
screened
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com