Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (9 milliseconds)
English
Persian
astronomic observation
دیدبانی نجومی
Search result with all words
astronomic station
ایستگاه دیدبانی نجومی
Other Matches
bilateral spotting
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
spot
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spots
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
scan
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scanned
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scans
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
celestial precomputation
محاسبات پیش بینی شده نجومی محاسبات نجومی
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
night vision
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
flank observation
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
celestial
نجومی
astronomic
نجومی
astrologic
نجومی
astronomical
نجومی
celestial horizon
افق نجومی
sidereal day
روز نجومی
celestial navigation
ناوبری نجومی
astro
نجومی فلکی
celestial equator
استوای نجومی
astro altitude
ارتفاع نجومی
sidereal time
زمان نجومی
almanach
تقویم نجومی
sidereal time
وقت نجومی
astronomical unit
واحد نجومی
planetary
ستارهای نجومی
year
سال نجومی
astronomical constants
ثابتهای نجومی
sidreal year
سال نجومی
equinox
استوای نجومی
siderial day
روز نجومی
astronomical triangle
مثلث نجومی
telescope
دوربین نجومی
telescopes
دوربین نجومی
radio telescope
رادیوی نجومی
radio telescopes
رادیوی نجومی
address calendar
تقویم نجومی
first light
افق نجومی
azimuth
سمت نجومی
sidereal angle
زاویه نجومی
astrophysics
فیزیک نجومی
celestial sphere
کره نجومی
ephemeris
تقویم نجومی
ephemeris time
زمان نجومی
ephermeris
تقویم نجومی
siderial
وابسته به ثوابت نجومی
astronomical twilight
تاریک وروشن نجومی
astronomical twilight
شفق و فلق نجومی
astro tracker
تعقیب کننده نجومی
reticle
شبکه دوربین نجومی
sidereal
وابسته به ثوابت نجومی
astrophysical
منسوب به فیزیک نجومی
greenwich sidereal time
زمان نجومی گرینویچ
astrophysics
فیزیک نجومی استروفیزیک
astro compass
قطب نمای نجومی
telescopic
وابسته بدوربین نجومی
sidereal hour angle
زاویه ساعتی نجومی
sidereal period
دوره تناوب نجومی
astrophysicist
متخصص فیزیک نجومی
equinoctial
مربوط به استوای نجومی
gyro compass
قطب نمای نجومی
observation
دیدبانی
observations
دیدبانی
espial
دیدبانی
astro tracker
وسیله ناوبری خودکار نجومی
azimuth
گرای نجومی راس القدم
azimuth angle
زاویه گرای نجومی هواپیما
gyro angle
زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
sigil
علامت نجومی علائم رمزی
telescopist
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
neglected
دیدبانی نکنید
neglecting
دیدبانی نکنید
flank observation
دیدبانی جناحی
neglects
دیدبانی نکنید
loop-hole
سوراخ دیدبانی
report
گزارش دیدبانی
reported
گزارش دیدبانی
reports
گزارش دیدبانی
observe
دیدبانی کردن
direct observation
دیدبانی مستقیم
neglect
دیدبانی نکنید
ground observation
دیدبانی زمینی
observing sector
منطقه دیدبانی
observing sector
قطاع دیدبانی
observation sector
قطاع دیدبانی
o o line
خط دیدبانی سپاه
o o line
خط تقسیم دیدبانی
radar quardship
دیدبانی بارادار
observation post
پست دیدبانی
observation
دیدبانی اتش
observations
دیدبانی اتش
observed
دیدبانی کردن
observes
دیدبانی کردن
observing
دیدبانی کردن
watchtower
برج دیدبانی
beacon
برج دیدبانی
beacons
برج دیدبانی
visual observation
دیدبانی با چشم
watchtowers
برج دیدبانی
aerial observation
دیدبانی هوایی
army of observation
عده دیدبانی
loopholes
سوراخ دیدبانی
loophole
سوراخ دیدبانی
visual observation
دیدبانی بصری
air observation
دیدبانی هوایی
bilateral observation
دیدبانی دوجانبه
bilateral observation
دیدبانی مضاعف
watch tower
برج دیدبانی
predominate
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominates
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominating
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominated
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
apex angle
زاویه راسی دیدبانی
observed fire
تیر دیدبانی شده
radar beacon
برج دیدبانی رادار
snooper scope
دوربین تعقیب و دیدبانی
optical
مربوط به دیدبانی بصری
tog method
روش دیدبانی محوری
surveillance
دیدبانی و مراقبت از منطقه
scope
وسیله دیدبانی یا بینایی
infrared viewer
دوربین دیدبانی شبانه
ground observation
دیدبانی ازروی زمین
terrain spotting
دیدبانی کردن زمین
pilothouse
اطاق دیدبانی کشتی
ephermeris
جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
gyroscope
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
tog method
روش دیدبانی در خط توپ هدف
observed chart
طرح تیر دیدبانی شده
air spot
تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
weather observation
مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
folded optics
وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
visibility range
شعاع عمل دیدبانی یا دید
spotting
دیدبانی کردن دید زدن
autumnal equinox
نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
snooper
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
air spot
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
spotting
تنظیم تیر و دیدبانی اتش درتوپخانه دریایی
spotting line
خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
neglected
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
pibal
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
intermediate area
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
seen fire
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
stellar guidance
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
azimuth deviation
اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
sniper scope
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
spotting charge
خرج مشقی برای تصحیحات دیدبانی خرج مخصوص تنظیم تیر
pibal
تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
crested
دیدبانی غیر ممکن غیر قابل دید به وسیله مانع
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
interocular distance
فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
area search
کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
reduction coefficient
ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
almanacks
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs
تقویم سالیانه تقویم نجومی
celestial guidance
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
observation
دیدبانی کردن مشاهده کردن
observations
دیدبانی کردن مشاهده کردن
visualreport
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
screening, screenings
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screened
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
gyro pilot
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com