English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
surveillance دیدبانی و مراقبت از منطقه
Other Matches
observing sector منطقه دیدبانی
circular scanning مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
sector of search منطقه مراقبت رادار
area monitoring مراقبت کردن از منطقه
spiral scanning مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
area search کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
bilateral spotting دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
spot پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spots پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
screen دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screened دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
scans دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scanned دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
night vision دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
flank observation دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
espial دیدبانی
observation دیدبانی
observations دیدبانی
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
observe دیدبانی کردن
observes دیدبانی کردن
neglecting دیدبانی نکنید
direct observation دیدبانی مستقیم
neglected دیدبانی نکنید
neglect دیدبانی نکنید
observing دیدبانی کردن
ground observation دیدبانی زمینی
observation sector قطاع دیدبانی
observation post پست دیدبانی
o o line خط دیدبانی سپاه
report گزارش دیدبانی
flank observation دیدبانی جناحی
reports گزارش دیدبانی
observing sector قطاع دیدبانی
reported گزارش دیدبانی
neglects دیدبانی نکنید
observations دیدبانی اتش
loop-hole سوراخ دیدبانی
loopholes سوراخ دیدبانی
o o line خط تقسیم دیدبانی
aerial observation دیدبانی هوایی
visual observation دیدبانی بصری
radar quardship دیدبانی بارادار
watch tower برج دیدبانی
astronomic observation دیدبانی نجومی
air observation دیدبانی هوایی
watchtower برج دیدبانی
loophole سوراخ دیدبانی
watchtowers برج دیدبانی
observation دیدبانی اتش
visual observation دیدبانی با چشم
observed دیدبانی کردن
bilateral observation دیدبانی دوجانبه
bilateral observation دیدبانی مضاعف
beacon برج دیدبانی
beacons برج دیدبانی
army of observation عده دیدبانی
ground observation دیدبانی ازروی زمین
infrared viewer دوربین دیدبانی شبانه
apex angle زاویه راسی دیدبانی
observed fire تیر دیدبانی شده
pilothouse اطاق دیدبانی کشتی
tog method روش دیدبانی محوری
radar beacon برج دیدبانی رادار
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
scope وسیله دیدبانی یا بینایی
terrain spotting دیدبانی کردن زمین
snooper scope دوربین تعقیب و دیدبانی
optical مربوط به دیدبانی بصری
visibility range شعاع عمل دیدبانی یا دید
spotting دیدبانی کردن دید زدن
tog method روش دیدبانی در خط توپ هدف
folded optics وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
weather observation مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
observed chart طرح تیر دیدبانی شده
air spot تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
cared مراقبت
tendance مراقبت
watchful مراقبت
vigilance مراقبت
espial مراقبت
watchfulness مراقبت
care مراقبت
cares مراقبت
ovservation مراقبت
surveillance مراقبت
eyesight مراقبت
unattended بی مراقبت
counter surveillance ضد مراقبت
snooper هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
area monitoring مراقبت منطقهای
sea surveillance مراقبت دریایی
watching مراقبت کردن
residential care مراقبت پناهگاهی
watches مراقبت کردن
Medicare مراقبت پزشکی
watched مراقبت کردن
watch مراقبت کردن
see to it مراقبت کردن
to see after مراقبت کردن
care of supplies مراقبت اماد
air surveillance مراقبت هوایی
day care مراقبت در روز
watch tower برج مراقبت
air search مراقبت هوایی
to llok مراقبت کردن
animadversion مراقبت مشاهده
to see to it مراقبت کردن
watchtower برج مراقبت
acoustical surveillance مراقبت صوتی
combat surveillance مراقبت رزمی
ensure مراقبت کردن در
ensures مراقبت کردن در
control towers برج مراقبت
helical scanning مراقبت مارپیچی
insures مراقبت کردن در
ground surveillance مراقبت زمینی
due care مراقبت کافی
ensuring مراقبت کردن در
watchtowers برج مراقبت
ensured مراقبت کردن در
listening watch مراقبت به گوش
insuring مراقبت کردن در
air spot تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
spotting تنظیم تیر و دیدبانی اتش درتوپخانه دریایی
cared محافظت کردن مراقبت
searched مراقبت کردن از زمین
search مراقبت کردن از زمین
airborne beacon برج مراقبت هوابرد
searches مراقبت کردن از زمین
care محافظت کردن مراقبت
attendances ملازمت مراقبت رسیدگی
attendance ملازمت مراقبت رسیدگی
to ensure something مراقبت کردن در [چیزی]
cares محافظت کردن مراقبت
air beacon برج مراقبت پایگاه
vigilance مراقبت به گوش بودن
radar scan مراقبت بوسیله رادار
radar beacon برج مراقبت رادار
overwatch مراقبت از حرکت بااتش
double up مراقبت از مهاجم با دو مدافع
lookout مراقبت عمل پاییدن
lookouts مراقبت عمل پاییدن
maintain به خوبی مراقبت شده
maintained به خوبی مراقبت شده
maintains به خوبی مراقبت شده
harbor control tower برج مراقبت بندر
unattended operation هملکرد مراقبت نشده
care and handling مراقبت و دستکاری وسایل
searchingly مراقبت کردن از زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com