English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
duty call دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
Other Matches
injudiciously بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
discerningly ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pusillanimously ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
fast and loose ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pig headedly ازروی کله شقی ازروی کودنی
impartially ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
expertly ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
visuals دیدنی
visual دیدنی
visitable دیدنی
visually دیدنی
seeable دیدنی
visiting دیدنی
visible دیدنی
to look in دیدنی
frequent visiting دیدنی مکرر
an early visit دیدنی بموقع
video games بازی دیدنی
video game بازی دیدنی
visual arts هنرهای دیدنی
frequent visiting دیدنی زیاد
inspectional نظری دیدنی
caller دیدنی کننده
callers دیدنی کننده
scenic attractions جاذبه های دیدنی
to drop in اتفاقا دیدنی کردن
perceivable مشاهده کردنی دیدنی
morning call دیدنی بعداز فهر
to go places گردش کردن [رفتن به جاهای دیدنی]
spectacular منظره دیدنی نمایش غیر عادی
spectaculars منظره دیدنی نمایش غیر عادی
to run in to a person دیدنی مختصر از کسی کردن بکسی سرزدن
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
from ازروی
fractiously ازروی کج خلقی
fatuously ازروی بیشعوری
facetiously ازروی شوخی
floutingly ازروی استهزاء
finically ازروی وسواس
flatulently ازروی لاف
flatulently ازروی نفخ
flightily ازروی بوالهوسی
floutingly ازروی اهانت
experientially ازروی تجربه
excursively ازروی بی ترتیبی
discontentedly ازروی نارضایتی
crookedly ازروی نادرستی
disgustedly ازروی بیزاری
dishonorable ازروی بی شرمی
disingenuously ازروی تزویر
disobilgingly ازروی نامهربانی
dissolutely ازروی هرزگی
distastefully ازروی بی رغبتی
dizzily ازروی گیجی
doubliy ازروی تزویر
egotistically ازروی خودبینی
emulously ازروی هم چشمی
enterprisingly ازروی توکل
discursively ازروی استدلال
equivocally ازروی ایهام
evadingly ازروی تجاهل
deridingly ازروی ریشخند
frivolously ازروی نادانی
insesately ازروی بی عاطفگی
irefully ازروی تندی
irreligiously ازروی بی دینی
irresolutely ازروی بی تصمیمی
irreverently ازروی بی حرمتی
muddily ازروی گیجی
mystically ازروی تصوف
obedienlv ازروی فرمانبرداری
open mindldly ازروی بی تعصبی
perfidiously ازروی خیانت
pettishly ازروی کج خلقی
querulousy ازروی کج خلقی
politicly ازروی مصلحت
powerlessly ازروی ضعف
profligately ازروی هرزگی
purposelessly ازروی بی مقصودی
submissively ازروی فروتنی
insesately ازروی بیحسی
inexactly ازروی بی دقتی
glozingly ازروی مداهنه
headily ازروی خودسری
heretically ازروی فسادعقیده
hurry scurry ازروی دستپاچگی
hurry skurry ازروی دستپاچگی
ill humouredly ازروی بد خویی
ill humouredly ازروی بدخلقی
ill humouredness ازروی بد خلقی
ill naturedly ازروی بد خویی
illy ازروی بد خواهی
immorally از ازروی بد اخلاقی
in the abstract ازروی تجرید
inconstantly ازروی بی ثباتی
incontinently ازروی بی عفتی
indecently ازروی بی شرمی
indecisively ازروی دو دلی
indelicately ازروی بی نزاکتی
to get off برخاستن ازروی
corruptly ازروی تباهی
glaringly ازروی خودنمائی
impatiently ازروی بی صبری
empirically ازروی شارلاتانی
impatiently ازروی ناشکیبایی
rakishly ازروی هرزگی
inefficiently ازروی بی کفایتی
inefficiently ازروی بی عرضگی
inadequately ازروی بی کفایتی
constantly ازروی ثبات
huffily ازروی زودرنجی
stupidly ازروی نادانی
antagonistically ازروی رقابت
joyfully ازروی خوشحالی
economically ازروی اقتصاد
lightly ازروی بی علاقگی
brotherly ازروی دوستی
courageously ازروی جرات
flippantly ازروی سبکی
subtly ازروی زیرکی
childishly ازروی بچگی
puerilely ازروی بچگی
inquisitively ازروی کنجکاوی
irritably ازروی تندمزاجی
irritably ازروی تندی
despondingly ازروی افسردگی
despondently ازروی افسردگی
huffily ازروی کج خلقی
grammatically ازروی دستور
pessimistically ازروی بد بینی
preponderantly ازروی فضیلت
by the book ازروی کتاب
contumaciously ازروی سرکشی
circumspectly ازروی احتیاط
cold heartedly ازروی بی عاطفگی
distractedly ازروی گیجی
shabbily ازروی پستی
considerately ازروی ملاحظه
constrainedly ازروی اجبار
contextually ازروی قراین
surest ازروی یقین
surer ازروی یقین
sure ازروی یقین
by i ازروی ندانستگی
inexorably ازروی سنگدلی
basely ازروی پستی
blunderingly ازروی اشتباه
dissolute ازروی هرزگی
blamelessly ازروی بی گناهی
papistically ازروی پاپ پرستی
inertly ازروی بیحالی یا تنبلی
vanally ازروی پستی مزدوروار
rancorously ازروی کینه وبغض
out of mere freak صرفا ازروی بوالهوسی
inadvertenly ازروی عدم توجه
impatiently ازروی بیطاقتی باشتیاق
the quilt slipped off the bed لحاف ازروی رختخواب
in a partisan spirit طرفدارانه ازروی تعصب
inexpertly ازروی ناشی گری
inexpertly ازروی کار ناشناسی
nattily ازروی زبر دستی
perfidiously ازروی پیمان شکنی
systematically ازروی یک اسلوب معین
well advised ازروی عقل و منطق
with a bad grace به اکراه ازروی بی میلی
To jump across the stream. ازروی نهر آب پریدن
perspicaciously بفراست ازروی فراست
phonologically ازروی صدا شناسی
buck ازروی خرک پریدن
roguishly ازروی بد ذاتی یاشیطنت
bucks ازروی خرک پریدن
piggishly ازروی خوک منشی
iniquitously ازروی بی عدالتی بناحق
peaceably ازروی صلح جویی
immodestly ازروی بی حیایی گستاخانه
fictitiously ازروی جعل بطورعاریتی
genealogically ازروی نسبت نامه
glibly ازروی چرب زبانی
disputatiously ازروی ستیزه جویی
crassly ازروی زمختی یاکودنی
cockily ازروی گستاخی یاخودبینی
flauntingly باجلوه ازروی خودنمایی
flightily ازروی تلون مزاج
fierily ازروی اتش مزاجی
petulantly ازروی تندی یا کج خلقی
by the piece ازروی کار کرد
endophagous تغذیه کننده ازروی
flashily ازروی خودنمایی یاخودفروشی
adherently هواخواهانه ازروی تابعیت
feignedly ازروی بهانه باتزویر
get over ازروی چیزی گذشتن
commandingly باتوانایی ازروی قدرت
hat in hand چاپلوسانه ازروی پستی
contritely ازروی توبه وپشیمانی
cravenly ازروی ترس وپستی
ground observation دیدبانی ازروی زمین
fractiously ازروی سرکشی عبوسانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com