Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
tetrachromatism
دید چهار رنگی
Search result with all words
ymck
تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
Temerchin motife
نگاره تمرچین
[این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
Other Matches
colours
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
dye sublimation printer
چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
triads
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetragonal
دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumana
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous
دارای چهار بال چهار جناحی
tetrahedron
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quatrefoil
چهار ترک چهار گوشه
quadrangles
چهار گوش چهار دیواری
qyaternary
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle
چهار گوش چهار دیواری
solids
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
coloured
رنگی
colored
رنگی
dichromatism
دو رنگی
hued
رنگی
chromatic
رنگی
dichroism
دو رنگی
chromaticity
رنگی
ingrain
نخ رنگی
discoloration
بی رنگی
achroma
بی رنگی مو
tinct
رنگی
trichromatism
سه رنگی
pigmental
رنگی
trichromat
سه رنگی
achroma
بی رنگی
achromatisation
بی رنگی
achromatization
بی رنگی
coloration
رنگی
trichroism
سه رنگی
achromia
بی رنگی مو
achromatism
بی رنگی
blackest
سیاه رنگی
blacker
سیاه رنگی
dyestuff
ماده رنگی
blacked
سیاه رنگی
black
سیاه رنگی
blacks
سیاه رنگی
lakes
لاک رنگی
pencilling
مداد رنگی
pigment
ماده رنگی
trichromatic theory
نظریه سه رنگی
dye stuff
ماده رنگی
pastel
خمیرمواد رنگی
pastel
مداد رنگی
lake
لاک رنگی
pallor
زرد رنگی
unifiable
قابل هم رنگی
colored pencil
مداد رنگی
chromophotograph
عکس رنگی
coloured cement
سیمان رنگی
pigmentation
رنگی شدن
chromatic aberration
خطای رنگی
pencil
مداد رنگی
pencils
مداد رنگی
aqua relle
نقاشی اب و رنگی
chroma
مشخصههای رنگی
aquarelle
نقاشی اب و رنگی
photochrome
عکس رنگی
cingulum
خط رنگی ومارپیچ
color camera
دوربین رنگی
pigments
ماده رنگی
colored glass
شیشه رنگی
color trace recorder
رسام رنگی
color television
تلویزیون رنگی
colorant
مواد رنگی
vitta
نوار رنگی
color printer
چاپگر رنگی
color graphics
گرافیک رنگی
color code
رمز رنگی
oleograph
عکس رنگی
pigment dye
ماده رنگی
pigment cell
یاخته رنگی
photochromy
عکاسی رنگی
pentachromic
پنج رنگی
paraffin wax
موم رنگی
monotint
نگار یک رنگی
monotint
عکس یک رنگی
ocellus
حلقه رنگی
opalescence
شیری رنگی
stined glass
شیشه رنگی
heliochrome
عکس رنگی
heliochrome
عکاسی رنگی
kinemacolour
سینمای رنگی
pleochroism
چند رنگی
polychroism
چند رنگی
figurin
مجسمه سفالین رنگی
chromophore
عامل رنگی ملکول
chromophore
گروه رنگی ملکول
purpurin
ماده رنگی روناس
bars
خط یا بلاک ضخیم رنگی
polychrome
تهیه عکسهای رنگی
pool ball
هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
conventionalization
هم رنگی با ایین و رسوم
candy-striped
دارای نوارههای رنگی
orcin
ماده رنگی گلسنگ
Color films(T. V).
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
pullicate
یکجور دستمال رنگی
carrier color signal
پیام رنگی حامل
pigmentary
رنگی رنگ دار
chromogen
دانههای رنگی گیاهان
crayon
مداد رنگی مومی
composite color signal
پیام رنگی مرکب
contour
خط فاصل درنقشههای رنگی
simultaneous color television
تلویزیون رنگی همزمان
bar
خط یا بلاک ضخیم رنگی
minus color signal
پیام رنگی منفی
composite color monitor
مونیتور رنگی مرکب
sequential color television
تلویزیون رنگی مرحلهای
figurine
مجسمه سفالین رنگی
figurines
مجسمه سفالین رنگی
safranin
ماده رنگی زعفران
red, green, blue
سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
indigotin
ماده رنگی نیل
neutral density faceplate
صفحه رنگی تلویزیون
ring tailed
دارای حلقههای رنگی در دم
color gate
دریچه پیام رنگی
encaustic tile or brick
اجرکاشی هفت رنگی
crayons
مداد رنگی مومی
curcumin
ماده رنگی زردچوبه
dyestuff
مواد رنگی و رنگرزی
quercitron
نوعی ماده رنگی
false colour
فیلم رنگی مصنوعی
color monitor
صفحه نمایش رنگی
technicolour
روش فیلم رنگی
indigotine
ماده رنگی نیل
Salmon
<adj.>
<noun>
رنگی میان صورتی و نارنجی
colour hard copy device
اسباب نسخه چاپی رنگی
carmine
ماده رنگی قرمز دانه
pigment
باماده رنگی رنگ کردن
tone
[ذات و خلوص رنگی یک رنگینه]
bacino
سفال لعاب دار رنگی
pigments
باماده رنگی رنگ کردن
Pear
<adj.>
رنگی مانند رنگ گلابی
colored progressive matrices test
ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
orthochromatic
شبیه عکسهای رنگی طبیعی
pastel
<adj.>
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
color contrast
تضاد رنگی در زمینه فرش
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
ocher
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و زرد
Tan
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و کرم
You have rubbed your coat against some wet paint .
کت ات را مالیده یی به رنگ ( رنگی کرده ای )
redorange
<adj.>
<noun>
رنگی میان قرمز و نارنجی
Rosybrown
<adj.>
<noun>
رنگی میان صورتی وقهوه ای
r.m.a. color code
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
slate
<adj.>
<noun>
رنگی میان آبی و خاکستری
Blueviolet
<adj.>
<noun>
رنگی بین آبی و بنفش
Redviolet
رنگی میان بنفش و قرمز
Rosewood
رنگی میان بنفش و قهوه ای
cga
وفق دهنده نگاره سازی رنگی
color band
نوار رنگی روی جعبه مهمات
xanthin
ماده رنگی روناس وگل زرد
lambrequin
نقوش رنگی حاشیه فروف چینی
color graphics adapter
وفق دهنده نگاره سازی رنگی
chromatolysis
تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
ocellus
خال رنگی که مانند چشم باشد
Christmas trees
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
Christmas tree
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
pigments
رنگ غیر محلول ماده رنگی
pigment
رنگ غیر محلول ماده رنگی
colour
سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
colours
سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
confetti
کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
fastness of bleaching
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
coloury
دارای رنگی که نماینده خوبی کالایی است
pal
line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
pastellist
پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
pals
line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
cudbear
ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
MCGA
استاندارد آداپتور گرافیک رنگی در کامپیوترهای IBM PC
lutein
ماده زرد رنگی بفرمول 2O65H 04C
disperse
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
cellure
[قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
ceilure
[قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
celure
[قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
propolis
ماده صمغی قهوهای رنگی شبیه موم
quartile
چهار یک
quadruples
چهار لا
quadrupling
چهار لا
quatre
چهار
quadrupled
چهار لا
quadruple
چهار لا
tetragon
چهار بر
quadrupeds
چهار پا
tetrad
چهار
quadrilaterals
چهار بر
quadrate
چهار یک
quadruped
چهار پا
quarter
چهار یک
four
چهار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com