Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (3 milliseconds)
English
Persian
posterior
دیرتر خلفی
Other Matches
postern
خلفی
posterior
خلفی
dorsal
خلفی
hindgut
روده خلفی
retral
پسین خلفی
hindgut
قسمت خلفی لوله گوارش
subsequent
دیرتر
belatedly
دیرتر از موقع
belated
دیرتر از موقع
hindquarter
نصف قسمت خلفی گوشت گاو یا گوساله وگوسفند
delay
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
delays
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
delaying
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
storage
ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
interrupts
سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupting
سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupt
سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com