Dictiornary-Farsi | دیر گذشته ازوقت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (10 milliseconds)

English	Persian
long	دیر گذشته ازوقت
long-	دیر گذشته ازوقت
longed	دیر گذشته ازوقت
longer	دیر گذشته ازوقت
longest	دیر گذشته ازوقت
longs	دیر گذشته ازوقت


Other Matches

precociously	پیش ازوقت
half of my time	نیمی ازوقت من
half timer	شاگردیکه درنیمی ازوقت خوددرس میخواندودرنیمه دیگرکارمیکند
due out	از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
past	گذشته
historical	گذشته
What is past is past . what is gone is gone .	گذشته ها گذشته
last night	شب گذشته
last a	گذشته
forepast	گذشته
not to mention <conj.>	گذشته از
let [leave] alone <conj.>	گذشته از
preceded	گذشته
gone by	گذشته
foreby	گذشته
forepassed	گذشته
foretime	گذشته
bygone	گذشته
due out	گذشته
asides	گذشته از
to say nothing of <conj.>	گذشته از
over with	گذشته
and certainly not <conj.>	گذشته از
by gone	گذشته
agone	گذشته
beyoned the pale	از حد گذشته
aside from	گذشته از
older	گذشته
spun or span	گذشته
bypast	گذشته
aside	گذشته از
oldest	گذشته
departed	گذشته
not to speak of <conj.>	گذشته از
old	گذشته
yesternight	شب گذشته
self devoted	از خود گذشته
additionally <adv.>	از این گذشته
outdid	گذشته outdo
ultimo	ماه گذشته
the year past	سال گذشته
the preterite tense	زمان گذشته
the present and the past	گذشته و حال
the present and the past	حال و گذشته
the present and the past	اکنون و گذشته
the past tense	زمان گذشته
sware	گذشته swear
sup.latest or last	تازه گذشته
stale cheque	چک تاریخ گذشته
ultimo	در ماه گذشته
whish	بسرعت گذشته
pt	زمان گذشته
retrospective view [on]	نگاه به گذشته
further on	از این گذشته
furthermore	از این گذشته
upheld	گذشته uphold
bled	گذشته Bleed
self giving	از خود گذشته
moreover <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
in addition <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
further [moreover] <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
furthermore <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
forby <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
besides <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
aside from that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
also [moreover] <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
additionally <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on to <adv.>	از این گذشته
on top of this <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
over and above <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on to <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
beyond that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
what is more <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on top of that <adv.>	از این گذشته
beyond that <adv.>	از این گذشته
what is more <adv.>	گذشته از این
over and above <adv.>	گذشته از این
on top of this <adv.>	گذشته از این
moreover <adv.>	گذشته از این
in addition <adv.>	گذشته از این
further [moreover] <adv.>	گذشته از این
on top of that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
forby <adv.>	گذشته از این
aside from that <adv.>	گذشته از این
also [moreover] <adv.>	گذشته از این
additionally <adv.>	گذشته از این
beyond that <adv.>	گذشته از این
on top of that <adv.>	گذشته از این
what is more <adv.>	از این گذشته
over and above <adv.>	از این گذشته
on top of this <adv.>	از این گذشته
moreover <adv.>	از این گذشته
in addition <adv.>	از این گذشته
further [moreover] <adv.>	از این گذشته
besides <adv.>	از این گذشته
aside from that <adv.>	از این گذشته
also [moreover] <adv.>	از این گذشته
on to <adv.>	گذشته از این
retrospective falsification	تحریف گذشته
by gone	چیزهای گذشته
past tense	زمان گذشته
belatedly	ازموقع گذشته
belated	ازموقع گذشته
nostalgia	حسرت گذشته
out of date	از تاریخ گذشته
last sunday	یکشنبه گذشته
swore	گذشته sweatr
last week	هفته گذشته
next week	هفته گذشته
last year	سال گذشته
forby <adv.>	از این گذشته
yesterday	زمان گذشته
bygone	چیزهای گذشته
regression	بازگشت به گذشته
ex post	به اعتبار گذشته
by gone	قدیمی گذشته ها
furthermore <adv.>	از این گذشته
late	تازه گذشته
expired	گذشته از موعد
retrospect	نگاه به گذشته
retrospect	شامل گذشته
in a. to this	گذشته ازاین
desperado	از جان گذشته
in the p	درزمان گذشته
past	گذشته از ماورای
rode	گذشته ride
lastmonth	ماه گذشته
past years	سالهای گذشته
sprang	گذشته gnirps
desperate	از جان گذشته
exposed	سر راه گذشته
retroactive	معطوف به گذشته
furthermore <adv.>	گذشته از این
yesteryear	سال گذشته
over and above	گذشته ازاین
back	عقبی گذشته
over-	گذشته اضافی
redolence	خاطرات گذشته
besides <adv.>	گذشته از این
over	گذشته اضافی
backs	عقبی گذشته
also	گذشته از این
one cannot put back the time <proverb>	زمان گذشته نیاید به بر
see in the past makes saw	فعل see در گذشته sawمیشود
overdue draft	برات سررسید گذشته
passe	کهنه مسلک گذشته
ex post facto	شامل اصول گذشته
came	گذشته فعل امدن
latest	تازه گذشته اینده
gladiator	پهلوان از جان گذشته
ultimo	مربوط به ماه گذشته
the last two years	دوسال اخیر یا گذشته
gladiators	پهلوان از جان گذشته
retroact	شامل گذشته شدن
overdue	از موعد گذشته منقضی
In the course of the past centuries.	درطی قرنهای گذشته
Joking apart.	از شوخی گذشته ( جدی )
During the past few days.	طی چند روز گذشته
To review the past in ones minds eye .	گذشته را از نظر گذراندن
took	زمان گذشته فعل take
(a) while back <idiom>	هفتها یا ماهای گذشته
got	زمان گذشته فعل get
The water has risen over his head . <proverb>	آب از سرش گذشته است .
not to mention	گذشته از قطع نظر از
secondary	حاکی از زمان گذشته
sought	گذشته و قسمت سوم seek
slept	گذشته و قسمت سوم sleep
Act according to the previous procedure.	بترتیب گذشته عمل کنید
adside from	صرفنظر از اینکه گذشته از این
knelt	گذشته و قسمت سوم kneel
lit	زمان گذشته فعل light
kamikaze	خلبان ازجان گذشته ژاپنی
sped	گذشته و قسمت سوم speed
slotted	قسمت سوم و گذشته slot
strove	گذشته وقسمت سوم strive
rapped	گذشته و قسمت سوم rap
past	پیشینه وابسته بزمان گذشته
spoiled or spoilt	گذشته و قسمت سوم spoil
retroactively	چنانکه شامل گذشته شود
let bygones be bygones <idiom>	فراموش کردن اتفاقات گذشته
He is past work.	دیگر از سن کار کردنش گذشته
shone	گذشته و اسم مفعول shine
letter of d ult	مامه سوم ماه گذشته
wist	دانستن گذشته فعل wit
we cannot undo the past	چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
of late years	دراین چند سال گذشته
over a	گذشته ازسن بلوغ یا12سال
in the last fortnight	دراین پانزده روز گذشته
her prime of life is past	عنفوان جوانی وی گذشته است
chickens come home to roost <idiom>	چوب کارهای گذشته را خوردن
heuristic	آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
laid	زمان گذشته و اسم مفعول lay
the past	چیزی که در گذشته پیش آمد و تمام شد
halcyon	ایام خوب گذشته روز ارام
unwound	زمان گذشته و اسم مفعول unwind
spilt	زمان گذشته و اسم مفعول spill
repaid	زمان گذشته و اسم مفعول repay
age of moon	تعداد روزهای گذشته از ماه جاری
unstuck	زمان گذشته و اسم مفعول unstick
pled	زمان گذشته و اسم مفعول plead

long