English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
I had a dream last night. دیشب خواب دیدم
Other Matches
yesternight دیشب
yestreen دیشب
i passed an uneasy night دیشب
last night دیشب
i was up late last night دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
I went hungry last night . دیشب گرسنه ماندم
i hsd a bad night دیشب خوب نخوابیدم
I couldnt get to sleep last night. دیشب خوابم نمی برد
Last night I called [rang] my mom. دیشب به مادرم زنگ زدم.
i saw them all را دیدم
i saw her دیدم
somnambulist کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
the early bird catches the worm <proverb> کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
i treated both alike هر دو را به یک چشم دیدم
i dreamt a d. خوابی دیدم
i saw him twice دو بار او را دیدم
i saw him fall دیدم که افتاد
i saw him l...ugh دیدم که می خندید
i saw it انرا دیدم
i hurt my self اسیب دیدم
narcolepsy حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
night gown جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
my losses were great بسیار زیان دیدم
imyself saw it من خودم انرا دیدم
i saw it my self من خودم انرا دیدم
the instant i saw him بمحض اینکه اورا دیدم
hypnoidal نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoid نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
mafrash مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
She was pretty when I saw her at close quarters . از نزدیک که اورا دیدم خوشگه بود
i saw one climbing the tree یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
i saw this p in the scripture این فقره را در کتاب مقدس دیدم
hypnogogic خواب اور خواب کننده
dreamier خواب مانند خواب الود
dogsleep خواب زودبر خواب دروغی
dreamiest خواب مانند خواب الود
dreamy خواب مانند خواب الود
morpheus الهه خواب خواب پرور
somnific خواب اور خواب الود
hypnagogic خواب اور خواب کننده
night dress جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
He is fast asleep. خواب خواب است
tally ho در رهگیری هوایی یعنی هدف را دیدم یا هدف در معرض دید من است
i advised him to go there به صلاح او دانستم که برود مصلحت دیدم که برود
anchor in sight لنگر بالاست لنگر را دیدم
noctambulism خواب
post dormitum پس خواب
isocline هم خواب
bedfellows هم خواب
bedfellow هم خواب
dream خواب
sleeps خواب
noctambulation خواب
sleep خواب
floor gully کف خواب
asleep خواب
sleeping خواب
nap خواب
dreams خواب
watchfulness بی خواب
napped خواب
napping خواب
dreamed خواب
sleepless بی خواب
naps خواب
dreaming خواب
shut-eye خواب
he is a او خواب است
coved cornice قرنیز کف خواب
hypersomnia خواب زدگی
interpretation of a dream تعبیر خواب
hypnopompic خواب زدا
narcitic خواب اور
drowsihead سنگینی خواب
mesmerism خواب مغناطیسی
get off to sleep خواب رفتن
bed room اطاق خواب
maya خواب و خیال
lights out ساعت خواب
cataplexy خواب حیوانی
hypnagogic خواب اور
dogsleep خواب سبک
sleep talking خواب گفتاری
hypnopompic hallucination توهم پس خواب
hypnoidal خواب گونه
hypnopompic خواب و بیدار
hypnolepsy حمله خواب
hypnologist خواب شناس
hypnology خواب شناسی
hypnophobia خواب هراسی
hypnoid خواب گونه
hypnogenic zone ناحیه خواب زا
hypnos or nus رب النوع خواب
hypnic خواب اور
mummy bag کیسه خواب
dream reader خواب تعبیرکن
dreamful خواب مانند
drowsihead خواب الودگی
hypnogenesis ایجاد خواب
footsack کیسه خواب
hypnogenic خواب انگیز
hypnopompic بی خواب کننده
nightlights چراغ خواب
nightlight چراغ خواب
beauty sleep خواب اضافی
uprise از خواب برخاستن
to sleep fast خواب خوش
to rock to sleep خواب کردن
to put to bed خواب کردن
to oversleep oneself خواب ماندن
to lull to sleep خواب کردن
the new of dreams عالم خواب
steeped in slumber مست خواب
sopor خواب عمیق
sopite خواب کردن
somnolism خواب مصنوعی
nightshirt پیراهن خواب
nightshirts پیراهن خواب
wool-gathering خواب و خیال
dortour اتاق خواب
dorter اتاق خواب
to fall asleep به خواب رفتن
to doze off به خواب رفتن
Beauty sleep . خواب ناز
Womens dreams go by contraries. خواب زن چپ است
somnolence خواب الودگی
somnifugous خواب زدا
sleep center مرکز خواب
silent hours ساعات خواب
profound sleep خواب سنگین
predormitum پیش خواب
somnifacient خواب اور
parasomnia نابهنجاری خواب
paradoxical sleep خواب تناقضی
pajama لباس خواب
oneirocritic خواب تعبیر کن
noctambulant در خواب راه رو
night suit جامه خواب
night robe لباس خواب
night gown خواب جامه
night clothes جامه خواب
narcosis خواب شیمیایی
sleep deprivation محرومیت از خواب
sleep spindles دوکهای خواب
somniloquy خواب گفتاری
somniferous خواب اور
somnifacient خواب الود
somnambulistic خواب گرد
somnambulism خواب گردی
somnambulation خواب گردی
slumbrous خواب الود
slumbrous خواب اور
slumbery خواب الود
slumbery خواب اور
slumberous خواب الود
slumberous خواب اور
slumb خواب ژور
slumb خواب الود
sleeplike خواب مانند
sleeplike مثل خواب
sleepiness خواب الودی
narcolepsy حمله خواب
bedrooms اطاق خواب
piled خواب پارچه
pile خواب پارچه
bedtimes وقت خواب
bedtime وقت خواب
napping خواب نیمروز
overslept خواب ماندن
naps خواب نیمروز
oversleeps خواب ماندن
sleepier خواب الود
opiate خواب اور
opiates خواب اور
napped خواب نیمروز
sleeping room اطاق خواب
drowsiness خواب الودگی
dream خواب دیدن
dreamed خواب دیدن
dreaming خواب دیدن
dreams خواب دیدن
bedding وسایل خواب
watchful بی خواب دقیق
nap خواب نیمروز
oversleeping خواب ماندن
sleepiest خواب الود
soporific خواب الود
soporific خواب اور
hypnotic خواب اور
hypnotic تولیدکننده خواب
siesta خواب نیمروز
plushier خواب دار
plushiest خواب دار
somnolent خواب الود
terraces بهار خواب
terrace بهار خواب
sleepy خواب الود
oversleep خواب ماندن
dreamt خواب دیدن
dreamlike خواب مانند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com