English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (4 milliseconds)
English Persian
to get religion دین تازهای اختیارکردن
Other Matches
to f. on اختیارکردن
to take a wife زن اختیارکردن
immigrated توطن اختیارکردن
immigrates توطن اختیارکردن
immigrating توطن اختیارکردن
immigrate توطن اختیارکردن
to take a wife عیال اختیارکردن
seclude گوشه انزوا اختیارکردن
personation اختیارکردن سمت مجعول
that is no new اینکه خبر تازهای نبود
innovating ایین تازهای ابتکار کردن
innovates ایین تازهای ابتکار کردن
innovated ایین تازهای ابتکار کردن
innovate ایین تازهای ابتکار کردن
brainwashes اجبار شخص بقبول عقیده تازهای
proselytizes بدین تازهای وارد شدن یاکردن
proselytised بدین تازهای وارد شدن یاکردن
brainwashed اجبار شخص بقبول عقیده تازهای
proselytises بدین تازهای وارد شدن یاکردن
brainwash اجبار شخص بقبول عقیده تازهای
proselytizing بدین تازهای وارد شدن یاکردن
proselytising بدین تازهای وارد شدن یاکردن
proselytize بدین تازهای وارد شدن یاکردن
proselytized بدین تازهای وارد شدن یاکردن
new broom sweeps clean <idiom> شخص تازهای موجب تغییرات زیادی شود
proselyte عضو تازه حزب بدین تازهای وارد کردن
brainwash تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashed تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashes تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com