Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
chancel-rail
دیواره مشبک
[کلیسا]
Search result with all words
clair-voie
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
Other Matches
netted veined
دارای رگههای مشبک مشبک العروق
lattice suspension bridge
پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
cancellate
مشبک
cancellated
مشبک
reticular
مشبک
retculate
مشبک
gridded
مشبک
cribriform
مشبک
latticed
مشبک
grilled
مشبک
honeycomb
مشبک
meshy
مشبک
netted
مشبک
flowing
<adj.>
مشبک
honeycombs
مشبک
retiform
مشبک
parapets
دیواره
escarpment
دیواره
barriers
دیواره
dissepiment
دیواره
barrier
دیواره
curtains
دیواره
embankments
دیواره
embankment
دیواره
bulkhead
دیواره
rims
دیواره
rim
دیواره
parapet
دیواره
bulkheads
دیواره
causey
دیواره
escarpments
دیواره
bulwarks
دیواره سد
walls
دیواره
cliff
دیواره
septum
دیواره
cliffs
دیواره
partitions
دیواره
echal
دیواره
wall
دیواره
partition
دیواره
bulwark
دیواره سد
mesh iron
اهن مشبک
interknit
در هم مشبک کردن
shadow mask
صفحه مشبک
trestle work
پایههای مشبک
lattice grider
تیر مشبک
wire mesh
اهنبندی مشبک
air-bick
سفال مشبک
lattice mast
دکل مشبک
lattice suspension bridge
پل اویزشی مشبک
interlace
مشبک کردن
Geometrical
مشبک کاری
lattic-window
پنجره مشبک
lattice tower
دکل مشبک
lattice woung coil
پیچک مشبک
checker chamber
اطاقک مشبک
meshwork
کارهای مشبک
fretwork specialist
مشبک کار
perforated brick
اجر مشبک
pierced woodwork
چوبکاری مشبک
perforated cover plates
صفحات مشبک
sleeve brick
اجر مشبک
checker brick
اجر مشبک
reticulate
مشبک کردن
lattice tower
برج مشبک
hollow brick
اجر مشبک
honeycomb coil
پیچک مشبک
bar screen
دریچه مشبک
bar screen
ریچه مشبک
aperture mask
صفحه مشبک
truss bridge
پل با تیر مشبک
lattice
تیر مشبک
interweave
مشبک کردن
lattice window
پنجره مشبک
interweaves
مشبک کردن
interweaving
مشبک کردن
lattices
تیر مشبک
lattices
کار مشبک
interwove
مشبک کردن
lattice
کار مشبک
grilles
پنجره مشبک
grille
پنجره مشبک
crates
صندوق مشبک
crate
صندوق مشبک
trussed
تیر مشبک
trussing
تیر مشبک
truss
تیر مشبک
lattice windows
پنجره مشبک
latticework
چیز مشبک
trusses
تیر مشبک
insulated wall
دیواره عایق
groyne
سد یا دیواره ساحلی
cordon
سرپوش دیواره
wing wall
دیواره جانبی
snow fence
دیواره برفگیر
guide wall
دیواره راهنما
training wall
دیواره راهنما
bulwark
دیواره محافظ
bulwarks
دیواره محافظ
arch-facade
دیواره ی مشبکی
sausage dam
دیواره تورسنگی
collision bulkhead
دیواره ضد تصادم
bank genesis
پیدایش دیواره
basket dam
دیواره سبدی
banch wall
دیواره پشتیبان
bulkhead
تیغه دیواره
bulkheads
تیغه دیواره
banch wall
دیواره محافظ
approach wall
دیواره ورودی
parapet
محجر دیواره
collision bulkhead
دیواره نشکن
parapets
محجر دیواره
perforated metal basket
سبد فلزی مشبک
chancelor
جداره مشبک
[کلیسا]
reticulum
بافت همبند و مشبک
reticulate
شبکه کردن مشبک
slotted casing
لوله جدار مشبک
interlaced
درهم بافته مشبک
drop-tracery
تزئینات مشبک کاری
luggage net
باربند فلزی مشبک
mesh reinforcement
ارماتور مشبک فلزی
net winged
دارای بال مشبک
chancel-rail
نرده مشبک
[کلیسا]
Lantern ring
رینگ مشبک یا پنجره ای
lattice girder
تیر حمال مشبک
lattic-bridge
تیر حمال مشبک
expanded metal
ورق اهن مشبک
grillwork
پنجره مشبک سازی
reinforced grillage
ارماتور مشبک فلزی
Kentish tracery
مشبک کاری کنتی
choir-wall
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
coaming
دیواره دور دریچه ها
hatch coaming
دیواره دور دریچه
positive cut off
دیواره اب بند کامل
heel
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
bullword
دیواره روی پل کشتی
ice foot
دیواره یخ درنواحی شمال
levee
دیواره ساحلی رودخانه
bank effect
اثر دیواره کانال
perforated cutoff
دیواره نیمه تراوا
heels
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
gridiron
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
rack
توری مشبک اشغال گیر
cellular metal floor raceway
سیم روی کف مشبک اطاق
lattice analogy
روش قیاس به تیر مشبک
corner truss
تیر مشبک کنج دار
wracks
توری مشبک اشغال گیر
racks
توری مشبک اشغال گیر
caul
نوعی روسری مشبک توری
laced column
ستون مشبک با بستهای چپ وراست
wracked
توری مشبک اشغال گیر
racked
توری مشبک اشغال گیر
bulkheads
دیواره عمودی روی قایق
tambour
دیواره متحرک چوبی ساختن
partitives
وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
partitive
وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
bulkhead
دیواره عمودی روی قایق
fireback
دیواره عقبی کوره یابخاری
gunwale
لبه بالایی دیواره قایق
ice-foot
[دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
petard
خرج تخریب دیواره و پایه پل
kickbacks
دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
kickback
دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
padeye
حلقه ثابت دیواره پل ناو
phlebitic
وابسته به اماس دیواره ورید
meshes
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
air-grating
[پنجره مشبک برای عبور هوا]
form-piece
[تکه های سنگ در مشبک کاری]
meshing
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
lattic-moulding
[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
grillage
زمینه و طرح مشبک توری و غیره
mesh
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
scabbing
نفوذ بسکها درداخل دیواره هدف
uncased well
چاهی که دیواره جدار ان پوشش نشده باشد
lined well
چاهی که دیواره ان با سنگ پوشش شده باشد
screen pipe
لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
toe
ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
toes
ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
scabbing
بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
integral tank
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
tide mark
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
crankle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
open jet tunnel
تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
choir-rail
[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
choire-enclosure
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choir-screen
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
three cushion billiards
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
platelet
صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
vapor pressure
فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
curbs
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com