English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (5 milliseconds)
English Persian
wall دیواری
walls دیواری
mural دیواری
murals دیواری
parietal دیواری
Other Matches
fire place بخاری دیواری
intermural میان دیواری
socket [wall socket] پریز دیواری
electrical outlet پریز دیواری
affiche اعلان دیواری
power outlet پریز دیواری
point [wall socket] [British] پریز دیواری
fire grate اجاق دیواری
fire side بخاری دیواری
wall hanging تزئینات دیواری
wall mounted switch کلید دیواری
wall mounting cabinet قفسه دیواری
wall painting نقاشی دیواری
wall paper کاغذ دیواری
side board میز پا دیواری
sconce mirror ایینه دیواری
wall socket پریز دیواری
wall tie بست دیواری
extra-mural فرا دیواری
paper hangings کاغذ دیواری
outlet box جعبه دیواری
wallpapers کاغذ دیواری
banks کرانه دیواری
mural نقاشی دیواری
transparencies اسلاید دیواری
transparency اسلاید دیواری
grates بخاری تو دیواری
grated بخاری تو دیواری
grate بخاری تو دیواری
bank کرانه دیواری
mural نقش دیواری
murals نقاشی دیواری
murals نقش دیواری
wallpaper کاغذ دیواری
hangings کاغذ دیواری
chimneys بخاری دیواری
chimney بخاری دیواری
frescoes نقاشی دیواری
fresco نقاشی دیواری
rung پله ی دیواری
covered forge کوره دیواری
wall clock ساعت دیواری
lean-to proof بام سینه دیواری
fractable [کتیبه دیواری سنتوری]
wall sockets پریز های دیواری
wallpaper adhesive چسب کاغذ دیواری
power outlets پریز های دیواری
electric sockets پریز های دیواری
electrical outlets پریز های دیواری
lean to roof بام سینه دیواری
paper hanger کاغذ دیواری چسبان
to batter awall کوبیدن یافروریختن دیواری
tablature نقاشی دیواری یا سقفی
pitch and toss بازی بیخ دیواری
inclosure چهار دیواری حصار
paper stainer سازنده کاغذهای دیواری
witch hazel موچسب پیچک دیواری
wallpaper با کاغذ دیواری تزئین کردن
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
countermure دیواری که برای پشتیبان دیواردیگربسازند
gas bracket لوله دیواری که دارای گازسوزباشد
wallpapers با کاغذ دیواری تزئین کردن
The clock has stopped. ساعت دیواری خوابیده است
paperhanger کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
dyke دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dykes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
frameworks استخوان بندی قالب چهار دیواری
framework استخوان بندی قالب چهار دیواری
dikes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
to peck down a wall دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
The clock is fast (gaining). ساعت دیواری تند کار می کند
krantz خاره هایی که دیواری ازانهادرست شود
Does this clock keep good time? این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
hanging [فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
cuckoo clocks ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
branch cutoff دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
parpen سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
cuckoo clock ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
This is a self - winding clock . این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
quadrangle چهار گوش چهار دیواری
quadrangles چهار گوش چهار دیواری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com