English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
quay wall دیوار بارانداز
Other Matches
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
adjacent نزدیک دیوار به دیوار
wharf بارانداز
docked بارانداز
docks بارانداز
wharves بارانداز
dock بارانداز
wharfs بارانداز
quay بارانداز
depot بارانداز
depots بارانداز
jetty :بارانداز
jetties :بارانداز
dockside بارانداز
quays بارانداز
hard stand بارانداز هوایی
free docks تحویل در بارانداز
terminal operations عملیات بارانداز
docker کارگر بارانداز
dockers کارگر بارانداز
beach master رئیس بارانداز
dock yard محوطه بارانداز
exq تحویل در بارانداز
discharge capacity فرفیت تخلیه بارانداز
aerial port squadron گردان بارانداز هوایی
sea island terminal بارانداز داخل دریا
alternate water terminal بارانداز ابی موقت
ex quay تحویل در بارانداز مقصد
quayside زمین اطراف بارانداز
beach unit یکان تهیه بارانداز
dock warrant رسید انبار بارانداز
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
rear waistlock and side sweep درو با مایه سالتو و بارانداز
truck head سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
yardmaster رئیس محوطه بارانداز راه اهن
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
railhead depot بارانداز یا سکوی نظامی درایستگاه راه اهن
navigation head بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
hard stand بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
walls دیوار
fences دیوار
bulkhead دیوار
face wall دیوار بر
alignment frontage بر دیوار
bulwark دیوار
bulkheads دیوار
enclosure wall دیوار بر
curtains دیوار
f. with the woll دیوار
partition دیوار
bulwarks دیوار
fence دیوار
wall-to-wall از دیوار به دیوار
wellhead سر دیوار
wall دیوار
walls have ears دیوار
cope سر دیوار
partitions دیوار
counter-scrap دیوار
coping سر دیوار
lie-by تو رفتگی دیوار
batter of a wall میل دیوار
batter of a wall شیب دیوار
septate دیوار دار
hollow walls دیوار دو جداره
key wall دیوار اب بند
cavity walls دیوار صندوقهای
shear wall دیوار برشی
cavity walls دیوار دو جداره
conservative wall دیوار باغچه
abutment دیوار پشتیبان
interior wall دیوار داخلی
inwall دیوار گرفتن
spine wall دیوار اساسی
thickness of a wall کلفتی دیوار
an interstice in a wall ترک در دیوار
dwarf wall دیوار نیمه
sleeper wall دیوار کرسی
sidewall دیوار پهلویی
side wall دیوار پهلویی
load-bearing wall دیوار حمال
seawall دیوار یا سد دریایی
cranny شکاف دیوار
cross wall دیوار همبر
retaining wall دیوار ضامن
retaining wall دیوار حائل
curtain wall دیوار پردهای
cut off دیوار اببند
cut off wall دیوار جداکننده
decorated wall دیوار تزیینی
dike دیوار مانع
load bearing wall دیوار باربر
load bearing wall دیوار حمال
counterfort دیوار تقویتی
counterfort دیوار تکیه
bearing wall دیوار باربر
bearing wall دیوار بارگیر
load-bearing دیوار باربر
sea dike دیوار ساحلی
partitions دیوار تیغه
clay wall دیوار چینه
cobwall دیوار کاهگلی
common wall دیوار مشترک
partition دیوار تیغه
mason up ساختن دیوار
render a wall استرکشی دیوار
cavity wall دیوار دو جداره
wall lining اندود دیوار
embankment دیوار خاکی
embankments دیوار خاکی
petard بمب دیوار کن
tow brick wall دیوار دو اجری
murals دیوار نما
weephole راه اب در دیوار
weephole ابرو دیوار
quays دیوار ساحلی
party walls دیوار مشترک
tow brick wall دیوار دواجره
niche تو رفتگی در دیوار
coping قرنیس دیوار
wall lining پوشش دیوار
wall insulator عایق دیوار
sonic boom دیوار صوتی
outer wall دیوار خارجی
sonic booms دیوار صوتی
outwall دیوار بیرونی
posters دیوار کوب
poster دیوار کوب
wall opening روزنه دیوار
wall paint رنگ دیوار
vallation دیوار خاکی
party wall دیوار مشترک
front wall دیوار جلو
gable wall دیوار سنتوری
enclosures دیوار حصارکشی
partition wall دیوار تیغه
allering کنگره دیوار
non bearing wall دیوار تیغه
cordon سرپوش دیوار
cordons سرپوش دیوار
bailey دیوار بیرونی
batter of wall میل دیوار
thickness of a wall ضخامت دیوار
niches تو رفتگی در دیوار
the pictures on the wall ی روی دیوار
bay فرورفتگی دیوار
enclosure دیوار حصارکشی
non load bearing wall دیوار تیغه
gable wall دیوار لچکی
panel wall اگین دیوار
quay دیوار ساحلی
gravity wall دیوار وزنی
guide bank دیوار هادی سد
cavity wall دیوار صندوقهای
one brick wall دیوار یک اجره
mural دیوار نما
rear wall دیوار پشت
mason up بالا اوردن دیوار
pinup ویژه نصب به دیوار
approach parapets جان پناه دیوار
non load bearing wall دیوار بار نبر
pile planking دیوار سپر فولادی
our next neighhbour همسایه دیوار بدیوارما
rock work دیوار کوه نما
electrical outlet پریز روی دیوار
point [wall socket] [British] پریز روی دیوار
power outlet پریز روی دیوار
socket [wall socket] پریز روی دیوار
abamurus [مستحک کننده دیوار]
aumbry [تورفتگی در دیوار کلیسا]
bracket [ستون نگهدارنده دیوار]
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
cut-splay [گوشه کج آجر در دیوار]
ha-ha دیوار فرو رفته
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
as white as a sheet <idiom> سفید مثل گچ دیوار
My head hit the wall. سرم خورد به دیوار
row stack فاصله اماد از دیوار
sacrp دیوار درونی خندق
sanbar دیوار شنی ساحلی
scarp دیوار درونی خندق
sconce mirror اینه دیوار کوب
sea dike دیوار کنار اب دریا
semidetached دارای یک دیوار حائل
to deaden a wall عایق کردن دیوار
to deafen a wall عایق کردن دیوار
to encircle with a wall دیوار یا چینه کشیدن
toe wall دیوار پای خاکریز
dragon-bracket طاقچه دیوار کوب
toss ball against a wall تمرین ابشار با دیوار
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com