English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English Persian
bench wall دیوار تکیه گاه
Search result with all words
counterfort دیوار تکیه
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
Other Matches
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
adjacent نزدیک دیوار به دیوار
accented تکیه
accent تکیه
enclitic بی تکیه
leaning تکیه
leanings تکیه
emphasis تکیه
accumbency تکیه
reliance تکیه
unaccented بی تکیه
accents تکیه
lolls لم تکیه
loll لم تکیه
atonic بی تکیه
recumbency تکیه
accenting تکیه
lolling لم تکیه
lolled لم تکیه
maulstick تکیه دست
mahlstick تکیه دست
recline تکیه کردن
point of support تکیه گاه
reclines تکیه کردن
insisting تکیه کردن بر
stay تکیه مهار
saddle bearer تکیه گاه
accentual تکیه دار
postpositive الحاقی و بی تکیه
reclined تکیه کردن
stayed تکیه مهار
stand تکیه گاه
boilerplate تکیه کلام
bridge seat تکیه گاه
anchorage تکیه گاه
arm rest تکیه گاه
support تکیه گاه
bolsters تکیه دادن
bolstered تکیه دادن
bolster تکیه دادن
insist تکیه کردن بر
insisted تکیه کردن بر
insists تکیه کردن بر
backrest تکیه گاه
rest تکیه گاه
slump over تکیه زدن
relied تکیه کردن
rely تکیه کردن
relying تکیه کردن
propping تکیه گاه
rests تکیه دادن
rests تکیه گاه
anchorages تکیه گاه
prop تکیه گاه
propped تکیه گاه
bearing تکیه گاه
fulcrum تکیه گاه
relies تکیه کردن
lean تکیه زدن
to throw oneself on تکیه کردن بر
to lean on a reed تکیه بر اب کردن
to base one self تکیه کردن
support roller تکیه گاه
leaned تکیه کردن
leaned تکیه زدن
support bearing تکیه گاه
leans تکیه کردن
leans تکیه زدن
anchor تکیه گاه
anchoring تکیه گاه
anchors تکیه گاه
rest تکیه دادن
heel rest تکیه گاه
catch-phrases تکیه کلام
lean تکیه کردن
catch-phrase تکیه کلام
prop تیر شمع تکیه
propping تیر شمع تکیه
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
leans تکیه دادن بطرف
journal تکیه گاه اصلی
accumbent تکیه دار خوابیده
abutment تکیه گاه نیمپایه
leaned تکیه دادن بطرف
accentually مطابق تکیه صدا
journals تکیه گاه اصلی
accentuates با تکیه تلفظ کردن
propped تیر شمع تکیه
arch abutment تکیه گاه قوس
accentuating با تکیه تلفظ کردن
anchoring effect اثر تکیه گاهی
accentuated با تکیه تلفظ کردن
lean تکیه دادن بطرف
accentuate با تکیه تلفظ کردن
accumbent تکیه کننده سرغذا
rest تکیه گاه استراحت
restraining support تکیه گاه گیردار
perceptual anchorage تکیه گاه ادراکی
movable support تکیه گاه متحرک
lateral support تکیه گاه کناری
lateral support تکیه گاه جانبی
indirect support تکیه گاه بی واسطه
hinged support تکیه گاه مفصلی
seat bars میلههای تکیه گاه
settlement of abutments نشست تکیه گاه
simple support تکیه گاه ساده
rests تکیه گاه استراحت
to lean out of the window به پنجره تکیه دادن
to lean against something تکیه زدن به چیزی
support pression فشار تکیه گاه
support conditions شرایط تکیه گاهی
solid support تکیه گاه جامد
free support تکیه گاه ازاد
fixed support تکیه گاه گیردار
slogan تکیه کلام شعار
armpits تکیه گاه ارنج
bearing width عرض تکیه گاه
bearing stress تنش تکیه گاهی
armpit تکیه گاه ارنج
bow hand دسته تکیه گاه
core print تکیه گاه ماهیچه
elastic support تکیه گاه ارتجاعی
slogans تکیه کلام شعار
support تکیه گاه پایه
direct support تکیه گاه بی واسطه
bearing plate صفحه تکیه گاه
bearing pressure فشار تکیه گاهی
bearing pressure on foundation فشار تکیه گاهی شالوده
support resistance واکنش یا مقاومت تکیه گاه
to emphasize تکیه کردن [زبان شناسی]
bearing pile تکیه گاه پایه کوب
support movement تغییر مکان تکیه گاه
accubation تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
accentually بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
catchword تکیه سخن مفتاح کلام
movable support تکیه گاه قابل انتقال
accent mark یکی از علائم تکیه در موسیقی
bossing تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossed تکیه گاه یاتاقان شفت ها
boss تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bearing support تکیه گاه متحمل بار
reaction of support عکس العمل تکیه گاه
staddle چوب دستی تکیه گاه
stiffened at the supports تقویت شده در تکیه گاهها
bosses تکیه گاه یاتاقان شفت ها
accentuates تکیه دادن تاکید کردن
backs پشتی کنندگان تکیه گاه
bolstered تکیه گاه حافظ دهانه پل
accentuate تکیه دادن تاکید کردن
accentuated تکیه دادن تاکید کردن
accentuating تکیه دادن تاکید کردن
bolster تکیه گاه حافظ دهانه پل
back پشتی کنندگان تکیه گاه
spans فاصله دو تکیه گاه تیر
spanned فاصله دو تکیه گاه تیر
span فاصله دو تکیه گاه تیر
stretcher تکیه گاه پای پاروزن
stretchers تکیه گاه پای پاروزن
spanning فاصله دو تکیه گاه تیر
support تکیه گاه تصدیق کردن
bolsters تکیه گاه حافظ دهانه پل
Do not lean out! به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
support تکیه بدن ژیمناست روی دستها
benchrest سکو برای تکیه دادن تیرانداز
accentuation بکار بردن ایین تکیه صدا
postposition لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
slab for bearing سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
beam on elastic supports تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
armpit چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
slugs گلوله تکیه گاه فنر تنبل
barytone کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
slugged گلوله تکیه گاه فنر تنبل
slug گلوله تکیه گاه فنر تنبل
armpits چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
arrow rest تکیه گاه تیر روی کمان
simply supported deep beam تیره تیغه روی دو تکیه گاه ساده
do [verb] روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
be raise to the bench بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
cheekpiece تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
fulcrum تکیه گاه ساختن پایه دار کردن
bulwarks دیوار
counter-scrap دیوار
partition دیوار
alignment frontage بر دیوار
walls have ears دیوار
bulwark دیوار
wall-to-wall از دیوار به دیوار
bulkheads دیوار
walls دیوار
bulkhead دیوار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com