English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
gravity wall دیوار وزنی
Other Matches
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
adjacent نزدیک دیوار به دیوار
hexametric شش وزنی
weighted وزنی
weightlessness بی وزنی
equiponderance هم وزنی
arrhythmic بی وزنی
gravity dam سد وزنی
weighted score نمره وزنی
weighting coefficient ضریب وزنی
hollow gravity dam سد تهیده وزنی
weighted mean میانگین وزنی
weighted average میانگین وزنی
massive arch dam سد قوسی وزنی
monometer شعر یک وزنی
weighted average متوسط وزنی
tetrameter چهار وزنی
weight function تابع وزنی
gravity spillway dam سد سرریز وزنی
gravimetric analysis تجزیه وزنی
gravimetric factor ضریب وزنی
gravimetrical analysis تجزیه وزنی
daedman مهار وزنی
gravity abutment گرانپایه وزنی
gravity arch dam سد قوسی وزنی
gravity battery باتری وزنی
divisions گروه وزنی
weight percent درصد وزنی
division گروه وزنی
masonry weir بند بنایی وزنی
weigh batcher اندازه گیر وزنی
tandem roller غلطک وزنی پشت سر هم
hexameter شعر شش وتدی یا شش وزنی
imponderability بی وزنی غیر محسوسی
gravity drop زنگ احضار وزنی
gravity dam of triangular section سد وزنی با نیمرخ مثلثی
h does not w.much چندان وزنی ندارد
ounce مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
ounces مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
ton واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
bantamweight مقیاس وزنی درحدود 811پوند
class گروه وزنی ورزشکار ممتاز
available payload فرفیت وزنی یا حجمی وسیله
blank verse شعر بی قافیه پنج وزنی
tons واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
weight average molecular weight میانگین وزنی وزن مولکولی
classing گروه وزنی ورزشکار ممتاز
weight average degree of polymerization میانگین وزنی درجه بسپارش
classed گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classes گروه وزنی ورزشکار ممتاز
quintal واحد وزنی معادل 001کیلو گرم
metric hundredweight واحد وزنی برابر 05 کیلو گرم
scaleweight وزنی که اسب در مسابقه تحمل میکند
bushels مقیاس وزنی است معادل 4پک
To bear heavy expenses. سرب فلز سنگین وزنی است
bushel مقیاس وزنی است معادل 4پک
bandolite ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
pottle پیمانه وزنی برابر نیم گالن رطل یکمنی
weighted least square method روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
barleycorn مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
tare and tret وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
warp-weighd loom دارهای وزنی [این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
alignment frontage بر دیوار
fence دیوار
curtains دیوار
cope سر دیوار
fences دیوار
wall-to-wall از دیوار به دیوار
wellhead سر دیوار
bulkheads دیوار
wall دیوار
partition دیوار
bulkhead دیوار
coping سر دیوار
counter-scrap دیوار
partitions دیوار
enclosure wall دیوار بر
walls have ears دیوار
walls دیوار
bulwark دیوار
bulwarks دیوار
f. with the woll دیوار
face wall دیوار بر
counterfort دیوار تقویتی
bailey دیوار بیرونی
batter of wall میل دیوار
gable wall دیوار لچکی
counterfort دیوار تکیه
curtain wall دیوار پردهای
cross wall دیوار همبر
cranny شکاف دیوار
conservative wall دیوار باغچه
bay فرورفتگی دیوار
cut off wall دیوار جداکننده
decorated wall دیوار تزیینی
dike دیوار مانع
thickness of a wall ضخامت دیوار
gable wall دیوار سنتوری
front wall دیوار جلو
load-bearing دیوار باربر
load-bearing wall دیوار حمال
hollow walls دیوار دو جداره
dwarf wall دیوار نیمه
lie-by تو رفتگی دیوار
cut off دیوار اببند
allering کنگره دیوار
wall lining اندود دیوار
sleeper wall دیوار کرسی
sidewall دیوار پهلویی
weephole ابرو دیوار
side wall دیوار پهلویی
shear wall دیوار برشی
septate دیوار دار
seawall دیوار یا سد دریایی
sea dike دیوار ساحلی
spine wall دیوار اساسی
weephole راه اب در دیوار
wall lining پوشش دیوار
wall insulator عایق دیوار
vallation دیوار خاکی
tow brick wall دیوار دواجره
tow brick wall دیوار دو اجری
wall paint رنگ دیوار
thickness of a wall کلفتی دیوار
the pictures on the wall ی روی دیوار
wall opening روزنه دیوار
retaining wall دیوار ضامن
retaining wall دیوار حائل
mason up ساختن دیوار
load bearing wall دیوار حمال
load bearing wall دیوار باربر
key wall دیوار اب بند
inwall دیوار گرفتن
interior wall دیوار داخلی
common wall دیوار مشترک
non bearing wall دیوار تیغه
non load bearing wall دیوار تیغه
render a wall استرکشی دیوار
rear wall دیوار پشت
quay wall دیوار بارانداز
partition wall دیوار تیغه
panel wall اگین دیوار
outwall دیوار بیرونی
outer wall دیوار خارجی
one brick wall دیوار یک اجره
guide bank دیوار هادی سد
cordon سرپوش دیوار
sonic booms دیوار صوتی
murals دیوار نما
party walls دیوار مشترک
batter of a wall میل دیوار
batter of a wall شیب دیوار
mural دیوار نما
petard بمب دیوار کن
embankments دیوار خاکی
quay دیوار ساحلی
cordons سرپوش دیوار
cavity wall دیوار صندوقهای
cavity wall دیوار دو جداره
cavity walls دیوار صندوقهای
cavity walls دیوار دو جداره
enclosures دیوار حصارکشی
abutment دیوار پشتیبان
quays دیوار ساحلی
an interstice in a wall ترک در دیوار
embankment دیوار خاکی
bearing wall دیوار باربر
party wall دیوار مشترک
coping قرنیس دیوار
clay wall دیوار چینه
sonic boom دیوار صوتی
niches تو رفتگی در دیوار
cobwall دیوار کاهگلی
niche تو رفتگی در دیوار
posters دیوار کوب
enclosure دیوار حصارکشی
partition دیوار تیغه
bearing wall دیوار بارگیر
partitions دیوار تیغه
poster دیوار کوب
assonance هم صدایی قافیهء وزنی یا صدایی
rock work دیوار کوه نما
toss ball against a wall تمرین ابشار با دیوار
to deaden a wall عایق کردن دیوار
row stack فاصله اماد از دیوار
bracket طاقچه دیوار کوب
wall entrance عبور از داخل دیوار
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
toe wall دیوار پای خاکریز
semidetached دارای یک دیوار حائل
sea dike دیوار کنار اب دریا
baffle دیوار ارام کننده
sconce mirror اینه دیوار کوب
to deafen a wall عایق کردن دیوار
scarp دیوار درونی خندق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com