Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
sleeper wall
دیوار کرسی
Other Matches
partition wall
دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
retaining wall
دیوار نگهبان دیوار محافظ
adjacent
نزدیک دیوار به دیوار
departments
کرسی
cathedra
کرسی
department
کرسی
lepus
کرسی الجوزاء
podiums
پایه کرسی
podium
پایه کرسی
bench
بر کرسی نشستن
cassiopeia
خداوند کرسی
seater
کرسی نشین
leporis
کرسی الجوزاء
pulpit
کرسی خطابه
curule chair
کرسی عاج
anvil
اهنین کرسی
anvils
اهنین کرسی
rostra
کرسی خطابه
rostrum
کرسی خطابه
rostrums
کرسی خطابه
benches
بر کرسی نشستن
bar stool
کرسی میکده
pulpits
کرسی خطابه
woolsack
کرسی یا صندلی دادگاه
gestatoraial chair
کرسی حامل پاپ
lepus
عرش کرسی الجبار
leporis
عرش کرسی الجبار
chairing
کرسی استادی در دانشگاه
chaired
کرسی استادی در دانشگاه
chair
کرسی استادی در دانشگاه
bar
کرسی خطابه وکلا
bars
کرسی خطابه وکلا
music stool
کرسی پیانو زنان
stool
کرسی
[سه یا چهار پایه]
chairs
کرسی استادی در دانشگاه
to have the final
[last]
word
<idiom>
حرف خود را به کرسی نشاندن
benches
کرسی قضاوت جای ویژه
rostral
وابسته به منبر یا کرسی خطابه
bench
کرسی قضاوت جای ویژه
unseat
محروم کردن نماینده از کرسی
unseated
محروم کردن نماینده از کرسی
unseats
محروم کردن نماینده از کرسی
unseating
محروم کردن نماینده از کرسی
tribune
سکوب سخنرانی کرسی یامیز خطابه
stool
کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
he lost the seat
مقام یا کرسی وکالت راازدست داد
To carry ones point. To have ones way.
حرف خود را به کرسی نشاندن ( پیش بردن )
He feels he must have the last word.
او فکر می کند که حتما باید حرف خودش را به کرسی بنشاند.
ducking stool
کرسی ای که زنان بدکاررابدان بسته ودراب پرت کرده غوطه میدادند
bulkheads
دیوار
bulkhead
دیوار
curtains
دیوار
walls have ears
دیوار
wall-to-wall
از دیوار به دیوار
alignment frontage
بر دیوار
wellhead
سر دیوار
fences
دیوار
fence
دیوار
bulwark
دیوار
f. with the woll
دیوار
face wall
دیوار بر
partition
دیوار
partitions
دیوار
counter-scrap
دیوار
wall
دیوار
walls
دیوار
coping
سر دیوار
bulwarks
دیوار
cope
سر دیوار
enclosure wall
دیوار بر
key wall
دیوار اب بند
spine wall
دیوار اساسی
outer wall
دیوار خارجی
sidewall
دیوار پهلویی
outwall
دیوار بیرونی
sea dike
دیوار ساحلی
interior wall
دیوار داخلی
inwall
دیوار گرفتن
bearing wall
دیوار بارگیر
bearing wall
دیوار باربر
an interstice in a wall
ترک در دیوار
tow brick wall
دیوار دو اجری
thickness of a wall
ضخامت دیوار
mason up
ساختن دیوار
non bearing wall
دیوار تیغه
thickness of a wall
کلفتی دیوار
batter of a wall
میل دیوار
batter of a wall
شیب دیوار
non load bearing wall
دیوار تیغه
load bearing wall
دیوار حمال
load bearing wall
دیوار باربر
one brick wall
دیوار یک اجره
the pictures on the wall
ی روی دیوار
abutment
دیوار پشتیبان
panel wall
اگین دیوار
counterfort
دیوار تقویتی
quay wall
دیوار بارانداز
rear wall
دیوار پشت
render a wall
استرکشی دیوار
retaining wall
دیوار حائل
retaining wall
دیوار ضامن
cranny
شکاف دیوار
curtain wall
دیوار پردهای
cut off
دیوار اببند
dike
دیوار مانع
cut off wall
دیوار جداکننده
front wall
دیوار جلو
gable wall
دیوار سنتوری
gable wall
دیوار لچکی
side wall
دیوار پهلویی
shear wall
دیوار برشی
septate
دیوار دار
cross wall
دیوار همبر
clay wall
دیوار چینه
cobwall
دیوار کاهگلی
common wall
دیوار مشترک
seawall
دیوار یا سد دریایی
partition wall
دیوار تیغه
counterfort
دیوار تکیه
guide bank
دیوار هادی سد
gravity wall
دیوار وزنی
decorated wall
دیوار تزیینی
partition
دیوار تیغه
party walls
دیوار مشترک
allering
کنگره دیوار
petard
بمب دیوار کن
poster
دیوار کوب
posters
دیوار کوب
sonic boom
دیوار صوتی
sonic booms
دیوار صوتی
coping
قرنیس دیوار
weephole
ابرو دیوار
niche
تو رفتگی در دیوار
weephole
راه اب در دیوار
party wall
دیوار مشترک
partitions
دیوار تیغه
load-bearing
دیوار باربر
load-bearing wall
دیوار حمال
lie-by
تو رفتگی دیوار
hollow walls
دیوار دو جداره
dwarf wall
دیوار نیمه
conservative wall
دیوار باغچه
bay
فرورفتگی دیوار
batter of wall
میل دیوار
bailey
دیوار بیرونی
niches
تو رفتگی در دیوار
tow brick wall
دیوار دواجره
enclosures
دیوار حصارکشی
quay
دیوار ساحلی
wall opening
روزنه دیوار
wall lining
اندود دیوار
cordon
سرپوش دیوار
cordons
سرپوش دیوار
wall lining
پوشش دیوار
wall insulator
عایق دیوار
vallation
دیوار خاکی
cavity wall
دیوار صندوقهای
cavity walls
دیوار صندوقهای
cavity wall
دیوار دو جداره
cavity walls
دیوار دو جداره
enclosure
دیوار حصارکشی
quays
دیوار ساحلی
murals
دیوار نما
wall paint
رنگ دیوار
embankments
دیوار خاکی
mural
دیوار نما
embankment
دیوار خاکی
non load bearing wall
دیوار بار نبر
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
ha-ha
دیوار فرو رفته
pinup
ویژه نصب به دیوار
to deaden a wall
عایق کردن دیوار
dragon-bracket
طاقچه دیوار کوب
cut-splay
[گوشه کج آجر در دیوار]
counter-fort
[شمع پشتیبان دیوار]
to deafen a wall
عایق کردن دیوار
semidetached
دارای یک دیوار حائل
toe wall
دیوار پای خاکریز
our next neighhbour
همسایه دیوار بدیوارما
to encircle with a wall
دیوار یا چینه کشیدن
toss ball against a wall
تمرین ابشار با دیوار
sea dike
دیوار کنار اب دریا
bracket
[ستون نگهدارنده دیوار]
wall socket
پریز روی دیوار
power outlet
پریز روی دیوار
wailing wall
دیوار قدیمی اورشلیم
as white as a sheet
<idiom>
سفید مثل گچ دیوار
rock work
دیوار کوه نما
electrical outlet
پریز روی دیوار
row stack
فاصله اماد از دیوار
socket
[wall socket]
پریز روی دیوار
abamurus
[مستحک کننده دیوار]
point
[wall socket]
[British]
پریز روی دیوار
wall entrance
عبور از داخل دیوار
pile planking
دیوار سپر فولادی
aumbry
[تورفتگی در دیوار کلیسا]
scarp
دیوار درونی خندق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com