English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
to encircle with a wall دیوار یا چینه کشیدن
Other Matches
clay wall دیوار چینه
inclose چینه کشیدن
inclosure چینه کشیدن
enclose به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclosing به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
wall تیغه کشیدن دیوار
walls تیغه کشیدن دیوار
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
stratify چینه چینه کردن
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
provine چینه
layer چینه
fault چینه
straticulate چینه چینه
enclosure چینه
baited چینه
baits چینه
faults چینه
bait چینه
rough waller چینه کش
cobs چینه
cob چینه
faulted چینه
folium چینه
layers چینه
enclosures چینه
pise wall چینه
stratum چینه
pise چینه
stratigraphy چینه شناسی
ingluvies چینه دان
folia جمع چینه
craw چینه دان
the inner layer چینه درونی
stratification تشکیل چینه
stratification چینه بندی
interbedded خوابیده در میان چینه ها
enclosures چینه کشی حصار
stratigrapher دانشمند چینه شناس
hedger چینه ساز حصارکش
enclosure چینه کشی حصار
adjacent نزدیک دیوار به دیوار
crops حاصل دادن چینه دان
outcrop فهور چینه درسطح زمین
cropped حاصل دادن چینه دان
outcrops فهور چینه درسطح زمین
crop حاصل دادن چینه دان
stratification تشکیل طبقات زمین چینه بندی
bouse بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
stratigraphy وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
weight بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
intercalated strata چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
snuffling باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinges درد کشیدن تیر کشیدن
twinge درد کشیدن تیر کشیدن
agonise زحمت کشیدن درد کشیدن
dragged کشیدن بزور کشیدن
drag کشیدن بزور کشیدن
drags کشیدن بزور کشیدن
enclosure wall دیوار بر
wall-to-wall از دیوار به دیوار
wall دیوار
coping سر دیوار
fence دیوار
curtains دیوار
fences دیوار
counter-scrap دیوار
f. with the woll دیوار
alignment frontage بر دیوار
bulwarks دیوار
walls have ears دیوار
cope سر دیوار
bulkhead دیوار
bulwark دیوار
bulkheads دیوار
partition دیوار
partitions دیوار
walls دیوار
face wall دیوار بر
wellhead سر دیوار
sleeper wall دیوار کرسی
side wall دیوار پهلویی
shear wall دیوار برشی
common wall دیوار مشترک
bay فرورفتگی دیوار
cobwall دیوار کاهگلی
sidewall دیوار پهلویی
cordons سرپوش دیوار
allering کنگره دیوار
cavity wall دیوار صندوقهای
cavity wall دیوار دو جداره
bailey دیوار بیرونی
cavity walls دیوار صندوقهای
an interstice in a wall ترک در دیوار
enclosures دیوار حصارکشی
batter of wall میل دیوار
conservative wall دیوار باغچه
abutment دیوار پشتیبان
thickness of a wall ضخامت دیوار
enclosure دیوار حصارکشی
septate دیوار دار
bearing wall دیوار بارگیر
bearing wall دیوار باربر
spine wall دیوار اساسی
cordon سرپوش دیوار
batter of a wall شیب دیوار
batter of a wall میل دیوار
the pictures on the wall ی روی دیوار
quay دیوار ساحلی
thickness of a wall کلفتی دیوار
quays دیوار ساحلی
cavity walls دیوار دو جداره
partition wall دیوار تیغه
quay wall دیوار بارانداز
key wall دیوار اب بند
rear wall دیوار پشت
interior wall دیوار داخلی
render a wall استرکشی دیوار
wall paint رنگ دیوار
wall opening روزنه دیوار
wall lining اندود دیوار
wall lining پوشش دیوار
wall insulator عایق دیوار
guide bank دیوار هادی سد
gravity wall دیوار وزنی
retaining wall دیوار حائل
retaining wall دیوار ضامن
gable wall دیوار لچکی
gable wall دیوار سنتوری
front wall دیوار جلو
weephole راه اب در دیوار
weephole ابرو دیوار
panel wall اگین دیوار
outwall دیوار بیرونی
outer wall دیوار خارجی
petard بمب دیوار کن
one brick wall دیوار یک اجره
poster دیوار کوب
non load bearing wall دیوار تیغه
posters دیوار کوب
non bearing wall دیوار تیغه
mason up ساختن دیوار
party walls دیوار مشترک
party wall دیوار مشترک
load bearing wall دیوار حمال
load bearing wall دیوار باربر
vallation دیوار خاکی
tow brick wall دیوار دواجره
partition دیوار تیغه
counterfort دیوار تقویتی
decorated wall دیوار تزیینی
niches تو رفتگی در دیوار
cranny شکاف دیوار
cross wall دیوار همبر
mural دیوار نما
counterfort دیوار تکیه
curtain wall دیوار پردهای
dike دیوار مانع
embankments دیوار خاکی
inwall دیوار گرفتن
cut off دیوار اببند
cut off wall دیوار جداکننده
load-bearing دیوار باربر
load-bearing wall دیوار حمال
lie-by تو رفتگی دیوار
murals دیوار نما
sonic boom دیوار صوتی
tow brick wall دیوار دو اجری
partitions دیوار تیغه
sonic booms دیوار صوتی
coping قرنیس دیوار
dwarf wall دیوار نیمه
hollow walls دیوار دو جداره
sea dike دیوار ساحلی
niche تو رفتگی در دیوار
seawall دیوار یا سد دریایی
embankment دیوار خاکی
as white as a sheet <idiom> سفید مثل گچ دیوار
To stick a poster on the wall. اعلان به دیوار چسباندن
My head hit the wall. سرم خورد به دیوار
bracket طاقچه دیوار کوب
mural واقع برروی دیوار
coping of a wall قرنیس روی دیوار
point [wall socket] [British] پریز روی دیوار
toss ball against a wall تمرین ابشار با دیوار
toe wall دیوار پای خاکریز
wall entrance عبور از داخل دیوار
to deafen a wall عایق کردن دیوار
to deaden a wall عایق کردن دیوار
electrical outlet پریز روی دیوار
murals واقع برروی دیوار
power outlet پریز روی دیوار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com