Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 130 (9 milliseconds)
English	Persian
double diode	دیود مضاعف
Search result with all words
duodide	دیود مضاعف دیود دوبل
Other Matches
two electrode valve	دیود
crystal diode	دیود
crystal rectifier	دیود
diode	دیود
semiconductor diode	دیود
z diode	دیود "زد"
tunnel diode	دیود تونلی
input diode	دیود ورودی
zener	دیود زینر
double diode	دیود دوبل
centering diode	دیود مرکزگذار
crystal diode	دیود بلوری
zener diode	دیود زنر
zener diode	دیود زینر
diode lamp	دیود دورانی
input diode	دیود اولیه
zener	دیود زنر
magneto diode	دیود مغناطیسی
tunnel diode	دیود تانل
tunel diode	دیود تونلی
tunel diode	دیود نقبی
silicon diode	دیود سیلیسیمی
duodide	زوج دیود
z diode	دیود زنر
light emitting diode	دیود ناشر نوری
diode	دیود [فیزیک] [مهندسی]
tunnel diode	مهندسی دیود تانل
rectifier	دیود [فیزیک] [مهندسی]
lith emitting diode	دیود ساتع نور
high tension diode	دیود فشار قوی
silicon detector	دیود سیلیسیم دار
interference inverter	دیود پارازیت گیر
led	دیود ساطع کننده نور
high back resistance diode	دیود با مفاومت معکوس بالا
zener diode stabilization	تثبیت کنندگی دیود زنر
high back resistance diode	دیود با مقاومت معکوس زیاد
high back resistance diode	مقاومت دیود در بایاس مخالف
photodiode	دیود حساس نسبت به نور
light emitting diode	دیود ساطع کننده نور
double base diode	دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
doubled up	مضاعف
double precision	مضاعف
duplexes	مضاعف
double line	خط مضاعف
double	مضاعف
duplex	مضاعف
bilateral	مضاعف
doubled	مضاعف
multiple	مضاعف
double taxation	مالیات مضاعف
two throw ladder	پلکان مضاعف
double word	کلمه مضاعف
doubled columns	ستونهای مضاعف
doubleword	کلمه مضاعف
doubliy	بطور مضاعف
doubly linked	با پیوند مضاعف
binary	جفتی مضاعف
peak to peak voltage	ولتاژ مضاعف
bilateral observation	دیدبانی مضاعف
dual nationality	تابعیت مضاعف
fiddle blocks	قرقره مضاعف
duplexing	مضاعف کردن
duplexing	مضاعف سازی
duplex console	پیشانه مضاعف
duplex computer	کامپیوتر مضاعف
double	مضاعف نمودن
double punch	منگنه مضاعف
doubled up	مضاعف نمودن
dual density	تراکم مضاعف
double salt	ملح مضاعف
double dissociation	گسست مضاعف
birefringence	شکست مضاعف
double density	تراکم مضاعف
double density	چگالی مضاعف
double decomposition	تجزیه مضاعف
double cropping	کشت مضاعف
double counting	محاسبه مضاعف
double bond	اتصال مضاعف
double blowing	دمش مضاعف
double beam	پرتو مضاعف
doubled	مضاعف نمودن
double alternation	تناوب مضاعف
double salt	نمک مضاعف
double refraction	شکست مضاعف
double refraction	انکسار مضاعف
birefringence	انکسار مضاعف
double precision	دقت مضاعف
double length	طول مضاعف
double length	با طول مضاعف
double lead screw	حلزونی مضاعف
double junction	اتصال مضاعف
double image	تصویر مضاعف
lighted	دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
led	دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
light	دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest	دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
double piston engine	موتور پیستون مضاعف
double limiter	محدود کننده مضاعف
double taxation	مالیات بندی مضاعف
double triode	لامپ تریود مضاعف
double tape	نوار مساحی مضاعف
doubled pawns	پیادهای مضاعف شطرنج
double irradiation technique	روش تاباندن مضاعف
double hardening	سخت گردانی مضاعف
double linked list	لیست پیوندی مضاعف
electrical double layer	لایه مضاعف الکتریکی
double entry	دفتر داری مضاعف
double contact lamp	لامپ با اتصال مضاعف
double density recording	ضبط تراکم مضاعف
double blind method	روش بی نام مضاعف
oversrike	چاپ مضاعف دخشه
double beam	شعاع مضاعف نور
double filament lamp	لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
addend	عدد مضاعف عددافزوده شده
double two high rolling mill	دستگاه نورد مضاعف دوبل
alum	سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
polyene	ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
iceland spar	کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
led	یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
double buffering	روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
multipe expansion of credit	استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
bilateral spotting	دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
multiple	مضاعف چند ردیفه چند لولهای
doubled	مضاعف کردن دولا کردن
double	مضاعف کردن دولا کردن
doubled up	مضاعف کردن دولا کردن
bight	حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
scitovsky double criterion	معیار دوگانه سیتووسکی معیار مضاعف سیتووسکی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com