Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
deferred liability
دیون دراز مدت
Other Matches
dione
دیون
dues
دیون
mutual debts
دیون مشترک
arrears of debt
دیون معوقه
arrears
دیون معوقه
consolidated annuities
دیون عمومی
liabilities
دیون پرداخت
liability
دیون پرداخت
preferential debts
دیون ممتازه
consols
دیون عمومی درانگلیس
insolvency
عجز از پرداخت دیون
insolvency
عجز در پرداخت دیون
capital liability
دیون طویل المدت
insolvency
وقفه در پرداخت دیون
solvents
قادر به پرداخت دیون
deferred liability
دیون بلند مدت
solvent
قادر به پرداخت دیون
assumpsit
تقبل دیون دیگری
insolvence
عجز از پرداخت دیون
insolvent
فاقد توانایی پرداختن دیون
statement of affairs
وصول مطالبات و دیون واموال تاجر ورشکسته
sinking fund
ذخیره مخصوص پرداخت دیون ملی و مملکتی
asset
جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد
reserving
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
debt finance
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
black list
فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
soricine
موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
macro
دراز
oblong
دراز
oblongated
دراز
oblongs
دراز
lengthy
دراز
to be prolonged
دراز
longish
دراز
lengthwise
دراز
prolix
دراز
verbose
دراز
to piece out
دراز
to eke out
دراز
toom
دراز
longed
دراز
long-
دراز
long
دراز
long headed
سر دراز
dolichomorphic
دراز تن
longheaded
دراز سر
longer
دراز
linear
دراز
longest
دراز
longs
دراز
long bone
استخوانهای دراز
long eared
گوش دراز
lengthening
دراز شدن
lengthened
دراز شدن
long necked
گردن دراز
lengthening
دراز کردن
lengthened
دراز کردن
lengthen
دراز شدن
elongate
دراز کردن
elongate
دراز شدن
elongates
دراز کردن
elongates
دراز شدن
long bill
نوک دراز
elongating
دراز کردن
lantern jawed
چانه دراز
long billed
نوک دراز
elongating
دراز شدن
lengthen
دراز کردن
lengthens
دراز کردن
lengthens
دراز شدن
longeval
دراز عمر
lanternjaws
چانه دراز
inductile
دراز نشو
couchant
دراز کشیده
proboscis
پوزه دراز
proboscises
پوزه دراز
at full length
دراز کشیده
blue moon
زمان دراز
codlin
یکجورسیب دراز
morella cherry
گیلاس دم دراز
long wind
دراز نفسی
tender fleshed cherry
گیلاس دم دراز
pintail
اردک دم دراز
ileum
روده دراز
oblonated
دراز :درازنا
long range
دراز مدت
long run
دراز مدت
elongation
دراز شدگی
long shunt
شنت دراز
long term
دراز مدت
codling
یکجورسیب دراز
verbalization
دراز گویی
far fetched
دور و دراز
far-fetched
دور و دراز
to stretch out
دراز کردن
streek
دراز کردن
narrow
دراز وباریک
narrower
دراز وباریک
narrowest
دراز وباریک
in the long run
در دراز مدت
long-time
دراز مدت
longer-term
دراز مدت
long winded
دراز نفس
long-winded
دراز نفس
longhead
کله دراز
long-term
دراز مدت
drag on
<idiom>
دراز کردن
long life
عمر دراز
long-life
عمر دراز
longevity
دراز عمری
oblong
دراز پهنا
stretches
دراز کردن
gangling
طولانی و دراز
snipes
نوک دراز
narrowed
دراز وباریک
long-drawn-out
دور و دراز
weedy
دراز و باریک
protract
دراز کردن
prolongate
دراز کردن
sniped
نوک دراز
prolixity
دراز نویسی
stretched
دراز کردن
stretch
دراز کردن
sniping
نوک دراز
long run
[American E]
<adj.>
دراز مدت
oblongs
دراز پهنا
string
چسبناک دراز
wader
مرغ دراز پا
snipe
نوک دراز
long term
<adj.>
دراز مدت
extend
دراز کردن
lanky
دراز وباریک
longevous
دارای عمر دراز
full bottomed
دارای دنباله دراز
long term memory
حافطه دراز مدت
long horned grasshopper
ملخ شاخک دراز
long necked flask
بالن گردن دراز
reach
دراز کردن دست
mygale
موش پوزه دراز
secular trend
روند دراز مدت
orangoutang
بوزینه دست دراز
orangutan
بوزینه دست دراز
paidle
یکجوربیل دسته دراز
scolopax
جنس نوک دراز
porrect
دراز کردن جلوگذاردن
scoldpaceous
مانند نوک دراز
ringtail
تلیله نوک دراز
rangy
ولگرد پا دراز و لاغر
to live a long life
عمر دراز کردن
to make old bones
عمر دراز کردن
longhorn
گوسفند شاخ دراز
longhorn
گاو شاخ دراز
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
kick around
<idiom>
دراطراف دراز کشیدن
longicorn
دارای شاخک دراز
prolate
دوک وار دراز
daddy-long-legs
بابا لنگ دراز
tractile
لوله شو دراز شدنی
proboscis monley
بوزینه دراز بینی
long-lived
دارای عمر دراز
tirades
سخنرانی دراز وشدیداللحن
interminably
بطور بسیار دراز
chaises longues
نوعی نیمکت دراز
chaise longue
نوعی نیمکت دراز
tusk
دندان دراز وتیز
tusks
دندان دراز وتیز
orang-outang
یکجوربوزینه دراز دست
spindles
دراز و باریک شدن
toboggan
سورتمه دراز و باریک
toboggans
سورتمه دراز و باریک
chatterbox
ادم روده دراز
tirade
سخنرانی دراز وشدیداللحن
chatterboxes
ادم روده دراز
long lived
دراز عمر معمر
long-lived
دراز عمر معمر
long lived
دارای عمر دراز
verbose
دراز نویس درازگو
abusive
ناسزاوار زبان دراز
mongooses
میمون پوزه دراز
mongoose
میمون پوزه دراز
weed
دراز و لاغر پوشاک
windbags
نطاق روده دراز
windbag
نطاق روده دراز
verbosity
دراز نویسی پرگویی
weeded
دراز و لاغر پوشاک
orang-outangs
یکجوربوزینه دراز دست
orang outang
یکجوربوزینه دراز دست
spindle
دراز و باریک شدن
godwit
نوک دراز ابی
grallatorial
وابسته به دراز پایان
gibbons
میمون دراز دست
gibbon
میمون دراز دست
ileac
وابسته به روده دراز
ileal
وابسته به روده دراز
ileitis
اماس روده دراز
weeding
دراز و لاغر پوشاک
lanternjaws
ارواره دراز و لاغر
johnboat
قایق دراز و باریک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com