Dictiornary-Farsi | دیو خویی شیطان صفتی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 155 (8 milliseconds)

English	Persian
infernality	دیو خویی شیطان صفتی


Other Matches

impishness	شیطان صفتی
devilishness	شیطان صفتی
fiendishness	شیطان صفتی
effeminacy	زن صفتی
epithetical	صفتی
womanishness	زن صفتی
adjectival	صفتی
cattiness	گربه صفتی
bestiality	حیوان صفتی
hokeypokey	میمون صفتی
baboonery	میمون صفتی
foxiness	روبه صفتی
felinity	گربه صفتی
kingliness	شاه صفتی
mannishness	مرد صفتی
guile	روباه صفتی
apishness	میمون صفتی
wolfishness	گرگ صفتی
old womanishness	پیرزن صفتی
monkeyishness	میمون صفتی
piggishness	خوک صفتی ناپاکی
fiendishly	ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
technician	شخص متخصص در امور صفتی
technicians	شخص متخصص در امور صفتی
ill himour	بد خویی
ill temper	بد خویی
temperamentally	خویی
doggishness	سگ خویی
temperamental	خویی
ill naturedness	بد خویی
ill humouredness	بد خویی
ill humour	بد خویی
impishness	جن خویی
apery	میمون صفتی کارهای بوزینه وار
apishness	بوزینه خویی
baboonery	بوزینه خویی
brutalization	جانور خویی
beastliness	جانور خویی
apery	بوزینه خویی
combativeness	جنگ خویی
cyclothymia	ادواری خویی
puerilism	کودک خویی
priggism	دزد خویی
premsia	نرم خویی
parrotry	طوطی خویی
monkishness	راهب خویی
irascibility	تند خویی
ill naturedly	ازروی بد خویی
good temperedly	باخوش خویی
to fall into a habit	خویی گرفتن
good temper	خوش خویی
good nature	خوش خویی
good humour	خوش خویی
f.of spirits	خوش خویی
dysthymia	افسرده خویی
ill humouredly	ازروی بد خویی
wolfishness	درنده خویی
fury	درنده خویی
ferocity	درنده خویی
temperamental	خلق و خویی
temperamentally	خلق و خویی
brutalities	جانور خویی
brutality	جانور خویی
animalist	مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
pronominal adjective	صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
maidenliness	محجوبیت دوشیزه خویی
rapacity	یغماگری درنده خویی
to cut up rough	کینه جویی یا کج خویی کردن
hellishness	خویی که شایسته دوزخ باشد
soever	واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
the nature of the case	ماهیت دعوا یا موضوع خوش خویی
fiends	شیطان
naughtier	شیطان
naughtiest	شیطان
naughty	شیطان
devil	شیطان
devils	شیطان
arch enemy	شیطان
fiend	شیطان
lucifer	شیطان
arches	شیطان
the tempter	شیطان
the evil one	شیطان
tempter	شیطان
deuce	شیطان
bogey	شیطان
bogeys	شیطان
arch	شیطان
arch-	شیطان
mephistopheles	شیطان
bogies	شیطان
cloot	شیطان
arch fiend	شیطان
archfiend	شیطان
beelzebub	شیطان
bogie	شیطان
bogy	شیطان
deil	شیطان
daemon	شیطان
cacodemon	شیطان
apollyon	شیطان
impish	شیطان
Satan	شیطان
demons	شیطان
demon	شیطان
puckish	شیطان
mischievously	شیطان بدجنس
terrors	بچه شیطان
air thread	مخاط شیطان
prince of darkness	اهریمن یا شیطان
terror	بچه شیطان
satanophobia	شیطان هراسی
devil's advocates	شریک شیطان
bedevilment	شیطان سازی
pawpaw	شیطان شریر
pawpaws	شیطان شریر
devilish	شیطان صفت
Damn it ! Darn it ! Curse it !	لعنت بر شیطان !
devil's advocate	شریک شیطان
pixy	بچه شیطان
pixie	بچه شیطان
fiendlike	شیطان صفت
mischievous	شیطان بدجنس
infernal	شیطان صفت
elvish	بدذات شیطان
impish	شیطان صفت
pixies	بچه شیطان
his sable majesty	ابلیس یا شیطان
gossamer	بند شیطان
puck	بچه شیطان
pucks	بچه شیطان
devil worship	شیطان پرستی
malkin	ماده شیطان
maleficent	شریر شیطان
She is exteremly adamant (unyielding).	شیطان را درس می دهد
imps	بچه شریر و شیطان
To stop being adamant (unyielding).	از خر شیطان پائین آمدن
To stop being intransigent.	از خر شیطان پایین آمدن
lead us not into temtation	ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
pandemonium	کاخ شیطان دوزخ
impishly	مانند بچه شیطان
imp	بچه شریر و شیطان
devildom	فرمان روایی شیطان
tyke	بچه شیطان و موذی
hagborn	شیطان زاده فرزند ساحره
Touch wood . Lets keep our fingers crossed . She is extremely cunning .	گوش شیطان کر (بزن بچوب )
will o the wisp	روشنایی مردابی فانوس شیطان
urchin	بچه شیطان جوجه تیغی
urchins	بچه شیطان جوجه تیغی
He was working like the devil.	مثل شیطان کارمی کرد(پرتلاش)
diabol	کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
diabolo	کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
I have a good mind to quit my job.	شیطان میگه کارم راول کنم
uberrima fides	صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است