English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
English Persian
They dont recognize your high-school diploma here. دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Other Matches
Dont ever come here again. دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار. [اینجا نیا.]
diploma دیپلم
diplomas دیپلم
degree دیپلم یا درجه تحصیل
degrees دیپلم یا درجه تحصیل
junior college مدرسه فوق دیپلم
AA فوق دیپلم در علوم انسانی
accredit برسمیت شناختن
accrediting برسمیت شناختن
accredits برسمیت شناختن
ignoring برسمیت نشناختن
ignores برسمیت نشناختن
ignored برسمیت نشناختن
legalized برسمیت شناختن
legalised برسمیت شناختن
legalises برسمیت شناختن
legalize برسمیت شناختن
legalizes برسمیت شناختن
legalizing برسمیت شناختن
legalising برسمیت شناختن
ignore برسمیت نشناختن
To accord recognition to a new government. دولت جدیدی را برسمیت شناختن
agnize برسمیت شناختن اقرار کردن
haute ecole دبیرستان
high schools دبیرستان
high school دبیرستان
secondary schools دبیرستان
secondary school دبیرستان
schools دبیرستان
middle school دبیرستان
middle schools دبیرستان
school دبیرستان
secondery school دبیرستان
gymnasiums زورخانه دبیرستان
gymnasium زورخانه دبیرستان
lycee دبیرستان فرانسوی
gym زورخانه دبیرستان
junior high school دبیرستان مقدماتی
junior school دوره اول دبیرستان
lycee l دبیرستان دولتی درفرانسه
technical school هنرستان دبیرستان فنی
professors معلم دبیرستان یا دانشکده
professor معلم دبیرستان یا دانشکده
junior schools دوره اول دبیرستان
principals رئیس دانشکده یا دبیرستان
principal رئیس دانشکده یا دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
high schools مدرسه متوسطه دبیرستان
prom مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
prep schools دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
proms مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
junior دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
juniors دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
upper class وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper classes وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upperclassman کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
O levels آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
non matriculated دوره دبیرستان را بپیان نرسانده یا بدانشگاه پذیرفته نشده
O level آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
dramatics کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
in these parts <adv.> در اینجا
in this country <adv.> در اینجا
hitherto تا اینجا
here در اینجا
where اینجا
hither اینجا
hither به اینجا
here اینجا
thus far تا اینجا
so far تا اینجا
i am a stranger here من اینجا غریبم
We are short of space here . اینجا جا کم داریم
here and there اینجا انجا
passim اینجا وانجا
up and down اینجا وانجا
recognizing شناختن برسمیت شناختن بازشناختن
recognizes شناختن برسمیت شناختن بازشناختن
recognize شناختن برسمیت شناختن بازشناختن
recognising شناختن برسمیت شناختن بازشناختن
recognises شناختن برسمیت شناختن بازشناختن
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
I am just passing through. فقط از اینجا میگذرم.
i do not belong here من اهل اینجا نیستم
i had hom there اینجا گیرش اوردم
i wish to stay here میخواهم اینجا بمانم
make oneself scarce <idiom> دور شو ،از اینجا برو
Let us get out of here! برویم از اینجا بیرون!
Come here tomorrow . فردا بیا اینجا
At this point of the conversation. صحبت که به اینجا رسید
no one is here هیچکس اینجا نیست
Make some room here. یک قدری اینجا جا باز کن
I wI'll get off here. اینجا پیاده می شوم
Out with them! بروند بیرون [از اینجا] !
here lies در اینجا دفن است
hereon در این مورد در اینجا
isn't he there ایا او اینجا نیست
i intend to stay here قصد دارم اینجا بمانم
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose. ماندن او در اینجا بی فایده است
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
I feel like a fifth wheel. من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
I've been here for five days. پنج روزه که من اینجا هستم.
He came over here in a mad rush. او [مرد] با کله اینجا آمد.
Is there a car wash? آیا اینجا کارواش هست؟
some one must stay here یک کسی باید اینجا بماند
He promised me to be here at noon . به من قول داد ظهر اینجا با شد
Is there a car wash? آیا اینجا ماشینشویی هست؟
Left out of one place and driven away from another. <proverb> از آنجا مانده از اینجا رانده .
I am here on business. برای کار اینجا آمدم.
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
I am here on holiday. من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
It has been a very enjoyable stay. در اینجا به من خیلی خوش گذشت.
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
He usually drops by to see me . غالبا" می آید اینجا بدیدن من
what is your business here کار شما اینجا چیست
take away your things اسباب خود را از اینجا ببرید
It is extremely hot in here . اینجا بی اندازه گرم است
i have come on business کاری دارم اینجا امدم
It is pointless for her to come here . موضوع ندارد اینجا بیاید
None of that here. Nothing doing here. اینجا از این خبرها نیست
I dropped in to say hello. آمدم اینجا یک سلامی بکنم
I am working here non-stop. یک بند دارم اینجا کار می کنم
How dare he come here . غلط می کند قدم اینجا بگذارد
Just sign here and leave at that . اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
It seems I am not welcome (wanted) here. مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I am leaving early in the morning. من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
Can we camp here? آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
Can we camp here? آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
May I park there? ممکن است اینجا پارک کنم؟
How long can I park here? چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
How long does the train stop here? چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
She comes here at least once a week . دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
This is a good residential are ( neighbourhood ) . اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
We were afraid lest she should get here too late . ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
hic jacet در اینجا خفته است ه کتیبه روی قبر
Do you think it advisable to wait here آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
His coming here was quite accidental. آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
No one sent me, I am here on my own account. هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
This is an ideal spot for picnics . اینجا برای پیک نیک ماه است
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
She comes here once in a blue moon . سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
commit no nuisance ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Well, now everyone's here, we can begin. خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
Are there any antiquities here? آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
We consider it a great honor to have you here with us tonight. این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
What is going on here? اینجا چه خبر است؟ [وقتی قضیه نامفهوم است] [اصطلاح روزمره]
My mind was elsewahere. My thouthts were wandering. حواسم اینجا نبود ( حواسم جای دیگه بود )
I am here for a language course من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise ! شما کجا اینجا کجا !
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com