Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (8 milliseconds)
English
Persian
draw away
دیگران را پست سرگذاشتن
Other Matches
encroachment
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachments
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
wear
بر سرگذاشتن
head
: سرگذاشتن به
wears
بر سرگذاشتن
put on
<idiom>
سربه سرگذاشتن
bonnets
کلاه سرگذاشتن
bonnet
کلاه سرگذاشتن
distance
دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
distances
دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
to come out of the woods
<idiom>
پشت سرگذاشتن بحران
to be out of the woods
<idiom>
پشت سرگذاشتن بحران
to be over the hump
[American]
<idiom>
پشت سرگذاشتن بحران
to be over the worst
<idiom>
پشت سرگذاشتن بحران
to be off the hook
<idiom>
پشت سرگذاشتن بحران
rest
دیگران
rests
دیگران
regard for others
رعایت دیگران
regard for others
ملاحظه دیگران
et al
مخفف و دیگران
regrad for others
ملاحظه دیگران
What do the others say?
دیگران چه می گویند؟
regard for others
واهمه از دیگران
aside
جدااز دیگران
asides
جدااز دیگران
breaches
تجاوز به حقوق دیگران
to live at the expense of society
بار دیگران شدن
dummies
الت دست دیگران
breached
تجاوز به حقوق دیگران
breach
تجاوز به حقوق دیگران
mind readers
کاشف افکار دیگران
mind reader
کاشف افکار دیگران
spoilsman
محل عیش دیگران
vicarious saccifice
خودش به جای دیگران
prepotent
نیرومندتر از دیگران غالب
an outrage upon justice
پایمال سازی حق دیگران
one-upmanship
<idiom>
توانایی سر بودن از دیگران
steal one's thunder
<idiom>
قاپیدن کلام دیگران
mind reading
کشف افکار دیگران
take after
<idiom>
مثل دیگران رفتارکردن
under one's belt
<idiom>
استفاده از تجارب دیگران
infringer
متخطی به حقوق دیگران
prevenance
توجه باحتیاجات دیگران
infringement on others rights
تخطی به حقوق دیگران
spoiler
محل عیش دیگران
as a warning to others
برای عبرت دیگران
to pull the strings
دیگران را الت قراردادن
dummy
الت دست دیگران
individualizing
از دیگران جدا کردن
individualizes
از دیگران جدا کردن
individualized
از دیگران جدا کردن
individualize
از دیگران جدا کردن
individualising
از دیگران جدا کردن
individualises
از دیگران جدا کردن
individualised
از دیگران جدا کردن
interlope
پادرمیان کار دیگران گذاردن
john aleay jones
جان که نام دیگران جوتراست
To put ones nose into other peoples affairs .
درکار دیگران فضولی کردن
run away with
<idiom>
سربودن ،بهتراز دیگران بودن
ghost-writers
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
to mack i. about a person
در باره کسی از دیگران جویاشدن
To pick other peoples brains.
از افکار دیگران استفاده کردن
scapegoats
کسیکه قربانی دیگران شود
to trespass
بحقوق دیگران تجاوز کردن
to i. upo other's rights
بحقوق دیگران تجاوز کردن
to break the ice
دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
to act independently of others
کاری به کار دیگران نداشتن
scapegoat
کسی را قربانی دیگران کردن
i do not know;try the others
من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
Pry not into the affair of others.
<proverb>
در کار دیگران مداخله مکن .
splurge
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
proportion
اندازه چیزی در برابر با دیگران
scapegoats
کسی راقربانی دیگران کردن
scapegoat
کسی که قربانی دیگران شود
to be the odd one out
<idiom>
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
splurging
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurges
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurged
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
blazing star
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
competition clause
شرط ممانعت از دخول دیگران
draw away
جلوتر از دیگران حرکت کردن
cool one's heels
<idiom>
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
To lay one self open to ridicule .
خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن
upstaging
توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstages
توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstaged
توجه دیگران را به خود جلب کردن
you said it/you can say that again
<idiom>
نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
peeping Tom
<idiom>
کسی که به پنجره دیگران نگاه میکند
rain on someone's parade
<idiom>
برنامه های دیگران را مختل کردن
oddball
<idiom>
کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند
Be quiet so as not to wake the others.
ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
have a way with
<idiom>
تحت نفوذ قرار دادن دیگران
swim against the tide/current
<idiom>
کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
go (someone) one better
<idiom>
کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
poked
سکه زدن فضولی در کار دیگران
plagiarises
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
spoilsport
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsport
کسی که عیش دیگران را منغص میکند
spoilsports
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports
کسی که عیش دیگران را منغص میکند
claptrap
سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
sadist
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
plagiarize
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
sadistic
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadistically
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
plagiarist
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
copiers
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
plagiary
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
poke
سکه زدن فضولی در کار دیگران
to throw one's lot
با بخت یا سهم دیگران شریک شدن
to put in a piece of work
بخشی از کار دیگران را انجام دادن
plagiarizing
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
pokes
سکه زدن فضولی در کار دیگران
to interject a remark
سخنی را در میان سخن دیگران گفتن
poking
سکه زدن فضولی در کار دیگران
plagiarized
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
copier
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
plagiarizes
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
His happiness consists in helping others.
خوشبختی او در این است که به دیگران کمک کند.
self enforcing
دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
cats paw
الت دست دیگران گره پنجه گربهای
She is more culpable than the others.
او
[زن]
بیشتر از دیگران گناه کار
[مقصر]
است.
to herd with other people
با مردم دیگر پیوستن درگروه دیگران درامدن
bohemian
که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
parrotry
بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
bohemians
که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
Schadenfreude
لذتی که شخصی از رنج کشیدن دیگران میبرد
exclucivism
بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
sported
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
ignored
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignores
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
sport
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
ignore
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
sports
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
pestiferously
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
totaquine
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
ignoring
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
totaquina
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
noctule
یکجور شب کور در انگلستان که از همه شبکورهای دیگران کشوربزرگتراست
interloper
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
echolalia
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
interlopers
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
misprision
گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
Eavesdrop
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
These pants do not look any different than the others.
به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
fast talker
<idiom>
گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea.
من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
livery stable
اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
to pound the filed
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
to bring somebody into line
زور کردن کسی که خودش را
[به دیگران]
وفق بدهد یا هم معیار بشود
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the.
<proverb>
مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .
building block
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
lifemanship
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
filter
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filters
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
how about
<idiom>
برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
conspicuious consumption
مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
caveator
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
Baldenfreude
[حس ارضایی که از کچل بودن یا کچل شدن دیگران به دست میاید]
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
link
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
joint tenants
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
pareto criterion
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
tontine
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com